خاص‌تر از آن انگشتری

خانم فاطمه انصاری‌همدانی - همسر مرحوم تناوش - می‌گوید:

یکی از دوستان مرحوم مهندس تناوش توانایی‌های خارق‌العاده‌ای داشت و یک بار که مهمان‌مان بود، به من گفت: «انگشتری‌ای باید به شما بدهم که خاصیّت آن این است که اگر کسی بخواهد به شما بدی کند، خودش چوب می‌خورد!»

مهندس با همان زبان شیرین و شوخ‌طبعی مخصوص خودش گفت: «نمی‌خواهد! این بنده‌ی خدا خیلی دشمن دارد و خدا را خوش نمی‌آید این‌همه آدم به‌خاطر ایشان اذیّت شوند!» مهندس راست می‌گفت. مرحوم تناوش که بسیار خواهان داشت، بعد از ازدواج با من کسان زیادی را با خودش و با من دشمن کرده بود.

بعداً به مهندس، اعتراض کردم و گفتم: «چرا مانع شدید؟»

مرحوم تناوش به من گفت: «توی هندوستان که بودم، آدم‌های خاصی را دیدم که در اثر کشیدنِ ریاضت‌های مختلف، توانایی‌های عجیبی داشتند، ولی وقتی به پدرت رسیدم، دیدم او از همه‌ی کسانی که دیده‌ام قوی‌تر، خاص‌تر و بالاتر است. دنبال این چیزها نباید رفت. خدا هست و از دست او همه کار برمی‌آید. به این چیزها نیاز نیست.»[۱]