Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






انسان کامل علّت غایی عالم
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

انسان کامل علّت غایی عالم 

سومین جنبه‌ی نظر عرفا در مسأله‌ی مهدویّت‌‌ ناظر بر آن است که انسان کامل‌ علّت غایی عالم است. عالم خلقت‌ یک علّت موجده دارد که سبب ایجاد عالم می‌باشد و آن خداوند متعال است‌؛ امّا یک علّت غایی هم دارد که نتیجه‌ی حاصل از خلقت جهان است.

در هر عملی که انسان انجام می‌دهد، قصدی دارد و درپی نتیجه‌ای است. باغبانی که مدّت‌ها از در‌ختان خود نگهداری و مواظبت می‌کند، از این عمل درپی یک علّت غایی است و آن میوه‌ای است که این درختان به بار می‌آورند. اگر میوه نبود‌ به تبع آن هیچ‌یک از این تلاش‌ها و مراقبت‌ها‌ وجود نداشت. بدین‌ترتیب علّت غایی ایجاد جهان آفرینش‌ میوه و محصولی است که از باغستان خلقت انتظار می‌رود و آن‌ چیزی جز وجود انسان کامل نیست. خلقت همه‌ی موجودات عالم مقدّمه‌ای برای پدید آمدن انسان کامل بوده است‌؛ زیرا انسان کامل است که می‌تواند آیینه‌ی تمام‌نمای اسماء و صفات حقّ متعال باشد. به عبارت دیگر آفرینش‌ تجلّی حضرت حقّ با تمامی اسماء و صفاتش در آیینه‌ی مخلوقات است. در این راستا‌‌ ابتدا خداوند متعال تالار آیینه‌ای را به‌نام جهان آفرینش برپا کرد تا حُسن و جمال بی‌منتهای خویش را در آن به منصّه‌ی ظهور گذارد. در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد. واضح است که آیینه‌ی وجود هریک از مخلوقات‌ ظرفیّت معیّنی دارد و این آینه‌های محدود نمی‌توانند خدای نامحدود را با همه‌ی اسماء و صفاتی که دارد، متجلّی سازند‌؛ حتّیٰ عظیم‌ترین آیینه‌ها که ملائکه‌ی مقرّب الهی هستند هریک مقامی معلوم دارند‌. خود ملائکه اعتراف کردند که وَ مٰا مِنّٰا اِلّٰا لَهُ مَقٰامٌ مَعْلُومٌ:[i] و هیچ‌یک از ما نیست جز آنکه مقام معلوم و جایگاه مشخّصی دارد. کمااینکه جبرئیل در سفر‌ معراج‌ همراه پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) بود‌، امّا در مرحله‌ای متوقّف شد و به رَسُولِ‌اللهِ صلی الله علیه و آله و سلّم عرضه داشت‌: وَ لَوْ دَنَوْتُ‏ اَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ.[ii] یٰا مُحَمَّدُ اِنَّ انْتِهٰاءَ حَدِّیَ الَّذِی وَضَعَنِیَ اللّٰهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ فِیهِ اِلىٰ هـٰذَا الْمَکٰانِ فَاِنْ تَجاوَزْتُهُ احْتَرَقَتْ اَجْنِحَتِی بِتَعَدِّی حُدُودِ رَبِّی جَلَّ جَلالُهُ:[iii] اگر یک بند انگشت نزدیک‌تر شوم، تمام وجودم می‌سوزد. اى محمّد‌! اینجا آخرین مرحله‌ی سیر من است و خداوند بیش از این براى من مقرّر نداشته است و اگر پاى خود را از این ناحیه فراتر گذارم‌، به‌سبب تجاوز از حدود پروردگارم بال‌هایم خواهد سوخت.

اگر یک سر مو فراتر پرم

فروغ تجلّی بسوزد پرم

با این وصف ملائکه‌ی مقرّب نیز نمی‌توانند تجلّیات کامل و نامحدود حضرت حقّ را پذیرا شوند. ازسوی دیگر‌ غایت جلوه‌گری‌ تجلّی تام است‌؛ پس آینه‌ی تمام‌نمایی وجود دارد که سبب آفرینش شده است. این آینه از محدودیّت‌ها عبور کرده و به لا‌حدّی رسیده است و چنان ظرفیّتی دارد که می‌تواند جلوه‌گاه و مظهر همه‌ی اسماء و صفات الهی شود. تنها آیینه‌ای که از این ظرفیّت والا برخوردار است‌ آیینه‌ی وجود انسان کامل است و هیچ موجود دیگری در جهان خلقت‌ چنین ظرفیّتی ندارد. بدین‌لحاظ می‌توان گفت انسان کامل‌ غایت آفرینش است. اگر آفرینش‌ جلوه‌گری حقّ متعال در تالار آیینه‌ی جهان خلقت است‌، اوج و نهایت این جلوه‌گری‌ تجلّی تام است و موجودی می‌تواند دربرابر خدای لا‌حدّ پذیرای تجلّی تام شود که خود نیز لا‌حدّ باشد. تنها آیینه‌ی لاحدّ جهان خلقت‌ انسان کامل است. بنابراین هر آنچه در جهان آفرینش ایجاد شده، مقدّمه‌ای برای به وجود آمدن انسان کامل بوده است‌. همان‌طور‌که اگر میوه‌ای در کار نبود‌، باغی احداث نمی‌شد؛ اگر انسان کامل نبود‌، جهانی آفریده نمی‌شد. لَوْ‌لٰاکَ لَمٰا خَلَقْتُ الْاَفْلٰاکَ:[iv] [ای رسول‌خدا!‌] اگر تو نبودی‌ جهان را نمی‌آفریدم.

اکنون اگر مقدّمات وجود دارند، یعنی جهان پابرجاست و مخلوقات از جبروتیان و ملکوتیان و ناسوتیان و جنّ و انس و حیوان و نبات و جماد موجودند‌‌، یقیناً نتیجه، یعنی انسان کاملی که غایت آفرینش است‌، در جهان حضور دارد و آن وجود مقدّس حضرت مهدیارواحنافداه است. لَوْ ‌لَا الْحُجَّةُ لَسٰاخَتِ الْاَرْضُ بِاَهْلِهٰا:[v] اگر حجّت‌خدا نبود‌، هر آینه زمین اهل خود را فرومی‌برد.



.[i] سوره‌ی صافّات‌، آیه‌ی ۱۶۴/

[ii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۸۲/

[iii]. صدوق‌، علل‌الشّرایع‌، ج ۱‌، ص ۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۴۶/

[iv]. حسینی همدانی‌، درخشان پرتوی از اصول کافی‌‌، ج ۶‌‌، ص ۹۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۴۰۶؛ مجلسی، لوامع، ج۱، ص۱۷۸/

[v]. مجلسی‌، بحار‌الانوار، ج ۵۷‌‌، ص ۲۱۳؛ حسینی همدانی‌، درخشان پرتوی از اصول کافی‌‌، ج ۶‌‌، ص ۹۹/