Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






علّت غیبت حضرت مهدیارواحنا‌فداه
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

علّت غیبت حضرت مهدیارواحنا‌فداه 

خواجه نصیرالدّین طوسی‌ عالم بزرگوار و فیلسوف و متکلّم بزرگ شیعی که در علوم دیگر ازجمله نجوم و ریاضیّات نیز صاحب‌نظر است، در فایده‌ی امام غایب می‌نویسد: وُجُودُهُ لُطْف ٌوَ تَصَرُّفُهُ لُطْفٌ آخِرٌ وَ عَدَمُهُ [غَیْبَتُهُ] مِنّٰا:[i] وجود ایشان لطفی از جانب خداوند است و به‌دست گرفتن زمام امور و تصرّف ایشان، لطفی دیگر است و سبب در دست ایشان نبودن زمام امور یا آشکار نبودن آن حضرت، خود ما هستیم.

« لطف» یک اصطلاح کلامی است و به زبان ساده یعنی «هر آنچه در هدایت انسان و رستن از زشتی‌ها و رسیدن به کمال و تعالی و قرب الهی‌ تأثیر مثبت می‌گذارد‌، بدون آنکه موجب سلب آزادی و اختیار او گردد‌.» پس هر آنچه باعث شود انسان از گمراهی و گناه و معصیت و آتش دوزخ نجات یابد و به طاعت و ایمان و طهارت و بهشت الهی نزدیک شود، لطف است. خداوند لطف را به اقتضای صفات خود بر خود واجب کرده است و هرچه را مصداق لطف باشد، یقیناً عملی می‌سازد و در اختیار بندگان قرار می‌دهد. چون وجود پیغمبر لطف است، خداوند یقیناً پیغمبر می‌فرستد تا اگر خواستیم از او اطاعت کنیم و رستگار ‌شویم و اگر نخواستیم نپذیریم. وجود گرانقدر امام هم لطف است؛ امام معصوم واسطه‌ی فیض بین خدا و خلق و سبب رزق خلق است. امام مبیّن قرآن ‌است و مقصود خداوند از آیات الهی را به مؤمنان می‌آموزد. امام مربّی معنوی و اخلاقی انسان‌هاست. امام زمامدار و فرمانروای معصوم جامعه‌ی اسلامی است. بنابر قاعده‌ی لطف، همان‌طور‌که خداوند پیامبران را برای هدایت خلق فرستاده، امامانی را نیز برای بشر قرار داده است. پس وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف لطف است. اینکه آن حضرت زمام امور جامعه و سررشته‌ی زندگی اجتماعی و سیاسی مردم را به‌دست گیرند و در ظاهر نیز به رتق و فتق مسائل و حلّ مشکلات آنان بپردازند، لطفی دیگر است. امّا علّت اینکه آن حضرت ازمیان ما غیبت اختیار کرده‌اند و زمام امور جامعه‌ی اسلامی را در دست ندارند‌، خود ما هستیم. این را که چگونه ما سبب غیبت شده‌ایم درقالب چند روایت بررسی می‌کنیم. 

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در یکی از توقیعاتی[ii] که در دوران غیبت برای یکی از بزرگان شیعه نوشته‌اند، علّت غیبت خویش را این‌گونه توضیح داده‌اند‌: فَمٰا یَحْبِسُنٰا عَنْهُمْ اِلّٰا مٰا یَتَّصِلُ بِنٰا مِمّٰا نُکْرِهُهُ وَ لٰا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ:[iii] ما را به غیبت وادار نکرد مگر اخبار و اطّلاعاتی که از دوستان و شیعیان به ما می‌رسد که آنها به چیزهایی آلوده هستند که ما کراهت داریم و این خصوصیّات را بر آنان نمی‌پسندیم. فرستاده‌ی امام عصرارواحنافداه به علیّ‌بن‌مهزیار که آن حضرت را اِمٰامُ الْمَحْجُوب خواند، به او گفت: مٰا هُوَ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ وَ لٰکِنْ حَجَبَهُ سُوءُ اَعْمٰالِکُمْ:[iv] امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از شما محجوب و مخفی نیست؛ ولکن اعمال بد شما آن حضرت را پنهان کرده است. بنابراین آنچه سبب محرومیّت شیعیان از راه یافتن به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، اخلاق ناپسند و اعمال ناشایستی است که بدان مبتلا شده‌اند. آلودگی‌های ما بود که سبب غیبت اماممان گردید. این جملات به‌روشنی نشان می‌دهد که خود ما سبب غیبت آن حضرتیم. آنچه ما را از توفیق دیدار و ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف محروم کرده، خصوصیّات ناشایستی است که در ما وجود دارد. حضرت مهدی ارواحنا فداه نمی‌پسندند یک مسلمان، یک مؤمن و شیعه‌‌ی اهل‌بیت: به چنین گناهان و اخلاق زشت و رفتارهای ناپسندی مبتلا باشد. ما خود را آلوده کردیم و در پی آن، وجود مطهّر امام عصرارواحنا‌فداه از ما غایب شد.

علیّ‌بن‌مهزیار اهوازی در بیان بخشی از ماجرای تشرّف خویش به محضر حضرت بقیّـّ‌الله‌ارواحنا‌فداه چنین می‌گوید: فَدَخَلْتُ فَاِذَا الْبَیْتُ یَسْطَعُ مِنْ جٰانِبِهِ النُّورُ، فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ بِالْإِمٰامَةِ، فَقٰالَ لِی: یٰا اَبَا الْحَسَنِ! قَدْ کُنّٰا نَتَوَقَّعُکَ لَیْلاً وَ نَهٰاراً فَمَا الَّذِی أَبْطَاَ بِکَ عَلَیْنٰا؟ قُلْتُ: یٰا سَیِّدِی! لَمْ اَجِدْ مَنْ یَدُلُّنِی اِلَى الْآنَ. قٰالَ لِی: لَمْ‏ تَجِدْ اَحَداً یَدْلُّکَ؟ ثُمَّ نَکَتَ بِإِصْبَعِهِ فِی الْاَرْضِ، ثُمَّ قٰالَ: لٰا وَ لَکِنَّکُمْ کَثَّرْتُمُ الْاَمْوٰالَ وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلىٰ ضُعَفٰاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَطَعْتُمُ الرَّحِمَ الَّذِی بَیْنَکُمْ، فَاَیُّ عُذْرٍ لَکُمْ الْآنَ؟ فَقُلْتُ: التَّوْبَةَ التَّوْبَةَ، الْاِقٰالَةَ الْاِقٰالَةَ. ثُمَّ قٰالَ: یَا ابْنَ الْمَهْزِیٰارِ! لَوْلَا اسْتِغْفَارُ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ لَهَلَکَ مَنْ عَلَیْهٰا اِلّٰا خَوٰاصَّ الشِّیعَةِ الَّذِینَ تُشْبِهُ اَقْوٰالُهُمْ اَفْعٰالَهُمْ:[v] پس داخل شدم. دیدم اتاق از جانب آن حضرت می‌درخشد. بر ایشان به عنوان امام سلام کردم. به من فرمودند: ای اباالحسن! ما شب و روز منتظر تو بودیم؛ چه چیزی سبب شد در آمدن کُندی کنی؟ عرض کردم: ای آقای من! تا این زمان کسی را نیافتم که مرا به شما رهنمون شود. فرمودند: کسی را نیافتی که تو را راهنمایی کند؟ حضرت با کشیدن انگشتانشان بر زمین، درنگی نمودند و سپس فرمودند: نه، اینگونه نیست؛ بلکه شما دارایی‌ها را بسیار کردید، بر ضعفای از مؤمنان زورگویی نمودید، بزرگی فروختید و سخت گرفتید و پیوند خویشاوندی بین خود را گسستید. حال چه عذری برای این کارها دارید؟ عرض کردم: توبه؛ توبه؛ بازگشت؛ بازگشت. سپس حضرت فرمودند: ای پسر مهزیار! اگر طلب مغفرت برخی از شما برای برخی دیگر نبود؛ هرآینه جز خواصّ از شیعیان که سخنان و کارهایشان همانند و مطابق یکدیگر است، همه‌ی اهل زمین هلاک می‌شدند.

گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است

 

گفتا که خود حجابی، ورنه رخم عیان است

امام ‌باقر علیه السلام فرمودند‌: اِذٰا غَضِبَ اللّٰهُ تَبٰارَکَ وَ تَعٰالىٰ عَلىٰ خَلْقِهِ نَحّٰانٰا عَنْ جِوارِهِم:[vi] هنگامی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش غضب کند، ما اهل‌بیت را از مجاورت آنها کنار می‌دارد. همچنین فرمودند: اِذٰا کَرِهَ لَنٰا جِوٰارَ قَوْمٍ نَزَعَنٰا مِنْ بَیْنِ اَظْهُرِهِمْ:[vii] خداوند هنگامی که بودن ما در کنار قومی را کراهت داشته باشد، ما را از بین آنها بیرون می‌برد. خشم و کراهت خداوند سبب قطع ارتباط مردم با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. ما به امام دسترسی نداریم؛ زیرا خداوند بر ما غضب کرده است و خداوند زمانی بر انسان‌ها غضب می‌کند که آنها ظلم و ستم می‌کنند و معصیت و آلودگی به بار می‌آورند. امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) فرمودند: وَ اعْلَمُوا اَنَّ الْاَرْضَ لٰا تَخْلُو مِنْ حُجَّةِ اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لٰکِنَّ اللّٰهَ سَیُعْمِی خَلْقَهُ عَنْهٰا بِظَلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ اِسْرٰافِهِمْ عَلیٰ اَنْفُسِهِمْ:[viii] و بدانید که زمین از حجّت خدای عزّ و جلّ خالی نمی‌ماند و لکن به سبب
ظلم و ستم و زیاده‌روی خلایق در زیان رساندن بر خویشتن
(گناهان) خداوند آنها را از مشاهده‌ی حجّت الهی نابینا می‌سازد. ظلم و آلودگی‌هایی که مردم نسبت‌به خود و دیگران مرتکب می‌شوند و معصیت و نافرمانی‌ از دستورات الهی‌، خشم خداوند را نسبت‌به آنان بر‌می‌انگیزد و ایشان را از فیض دیدار و جوار اولیای خدا محروم می‌سازد. سبب غیبت غضب خدا و سبب غضب خدا ظلم و معاصی خلق است؛ پس به این اعتبار نیز سبب غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خود ما هستیم.

جای سؤال است که ما مردم با انبیاء الهی چه کردیم؟ قرآن کریم می‌فرماید‌: مٰا یَأتِیهِمْ مِنْ نَبِیٍّ اِلّٰا کٰانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ:[ix] هیچ پیامبری به‌سویشان نیامد مگر اینکه او را به استهزاء گرفتند. بشر درطول تاریخ‌ پیامبران الهی را به سُخره گرفت و در آخر نیز یا ایشان را مسموم کرد و یا با سلاح آنها را به قتل رساند. بنی‌اسرائیل در یک شب هفتاد پیامبر را درون تنه‌ی درختان گذاشتند و با ارّه دو نیم کردند!

ما مسلمانان با یازده امام پیشین خود چه کردیم؟ امامان و اهل‌بیت پیامبر: را مشرکان، یهودیان، مسیحیان و کفّار نکشتند؛ خود مسلمانان کشتند. کسانی هم که ادّعای پیروی و تبعیّت از امامان: را داشتند، حقّ یاری و دفاع از آنان را به‌جا نیاوردند و آنها را دربرابر دشمنانشان تنها گذاردند و از ایشان حمایت و دفاع نکردند. خشم الهی در اثر رفتار زشت و ظالمانه‌ای که بشر با اولیاء و پیامبران الهی، با صدوبیست‌وچهار هزار پیامبر و یازده امام: انجام داد، چنان شدّت گرفت که به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امر شد ازمیان خلق غیبت اختیار کنند.

ازسوی دیگر‌، یکی از علل غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیم و ترس بیان شده است که خود دو جنبه دارد. جنبه‌ی اوّل، بیم از دشمنان است که در این رابطه‌‌ زُراره می‌گوید‌: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: اِنَّ لِلْغُلٰامِ غَیْبـَﺔً قَبْلَ اَنْ یَقُومَ‏: براى آن جوان [حضرت مهدی(علیه السلام)] پیش از آنکه قیام کند‌، غیبتى است. عرض کردم: چرا؟ فرمودند: یَخٰافُ وَ اَوْمَأَ بِیَدِهِ اِلىٰ بَطْنِهِ یَعْنِی قَتْلَ:[x] حضرت فرمود می‌هراسد و با دست خود به شکم خویش اشاره نمودند؛ یعنی کشته شدن. در حدیث دیگری است که: اَشٰارَ بِیَدِهِ اِلیٰ بَطْنِهِ وَ عُنُقِهِ:[xi] با دست خود به شکم و گردن خویش اشاره فرمودند. همچنین آن حضرت در بیان علّت غیبت حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه می‌فرمایند‌: اِذٰا قٰامَ الْقٰائِمُ قٰالَ‌: «فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمّٰا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی‏ مِنَ الْمُرْسَلِینَ[xii]»:[xiii] زمانی که قائم قیام کند‌ این آیه را خواهد خواند: «پس هنگامى که از شما ترسیدم، فرار کردم و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید و مأموریتی داد و مرا از پیامبران قرار داد.»[xiv]‌‌‌. پس یکی از دلایل غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف احتمال کشته شدن آن حضرت است و این احتمال نگران‌کننده ناظر بر شرایطی است که پیروان آن حضرت‌ غیرت و حمیّت کافی برای دفاع از امام خویش به خرج نمی‌دهند‌؛ همان‌طورکه مردم در دفاع از یازده امام گذشته‌ کوتاهی کردند و سبب شهادت آن بزرگواران شدند. چنانکه در واقعه‌ی عاشورا‌ جز هفتاد‌و‌دو تن یاران اباعبدالله‌(علیه السلام) همه‌ی مردم کوفه و دیگر کسانی که قول یاری داده بودند‌، خیانت ورزیدند و ابا‌عبدالله الحسین(علیه السلام) را تنها گذاشتند و در این شرایط بود که یزیدیان توانستند آن حضرت را به شهادت برسانند. این مطلب نشان می‌دهد سبب غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ما شیعیان هستیم که غیرت لازم را برای دفاع از آن حضرت به خرج نمی‌دهیم و اگر ایشان خود را آشکار کنند، همچون اجداد بزرگوارشان شهید خواهند شد؛ پس به این لحاظ هم سبب غیبت آن حضرت خود ما هستیم.

همان طور که ذکر شد غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از بیم، دو جنبه دارد؛ یکی غیبت از دشمنان است که از بیم آنهاست و توضیح داده شد. از جنبه‌ی دوم‌، غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از دوستان به‌لحاظ بیم بر آنهاست‌؛ بدین‌معنا که اگر دوستان حضرت مهدی(علیه السلام) از محلّ اقامت آن حضرت مطّلع باشند، طبیعتاً دشمنان امام‌(علیه السلام) که نقشه‌ی به شهادت رساندن آن حضرت را در سر می‌پرورانند، در صدد برمی‌آیند با توسّل به زور و شکنجه، شیعیان را به افشای محلّ زندگی آن حضرت وادارند. بنابراین غیبت آن حضرت از دوستان به‌دلیل بیم بر آنهاست که مبادا تحت آزار و شکنجه‌ی دشمنان قرار گیرند. غیبت ازمیان دوستان‌، سبب امنیّت دوستان است و غیبت ازمیان دشمنان، در جهت امنیّت وجود مبارک و شریف خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) علّت دیگری نیز برای غیبت بیان کرده‌اند. آن حضرت فرمودند‌‌‌: اِنَّ الْقٰائِمَ مِنّٰا اِذٰا قٰامَ لَمْ یَکُنْ لِاَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعـَﺔٌ فَلِذٰلِکَ تَخْفىٰ وِلٰادَتُهُ وَ یَغِیبُ شَخْصُهُ:[xv] به‌راستى قائم ما چون قیام کند‌ براى احدی در گردن او بیعتى نباشد. از این جهت است که ولادتش پنهان و شخص او غایب است.‌ این حدیث بیان می‌دارد که تولّد پنهانی و مخفیانه‌ی حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه و غیبت ایشان برای این است که آن حضرت مجبور به بیعت با حکّام جور نشوند. اکنون باید از خود پرسید چرا امامان پیشین مجبور به صلح و بیعت با حاکمان ظالم شدند؟ بی‌شک پاسخ درست این است که به این دلیل که شیعیان و یاران ایشان غیرت کافی به خرج ندادند؛ بی‌وفایی و خیانت پیشه کردند و امام خود را تنها گذاشتند. کمااینکه در ماجرای صلح امام حسن مجتبی‌(علیه السلام) با معاویه‌، حتّی گروهی از سرداران سپاه امام مجتبی‌(علیه السلام)‌ دربرابر سکّه‌های معاویه خود را فروختند و به امام خویش خیانت کردند. وقتی امام مجتبی‌(علیه السلام) تنها ماندند و هیچ‌کس کنارشان نبود، ناچار شدند قرارداد ترک مخاصمه را بپذیرند. آنچه امامان را به پذیرش بیعت حاکمان جور وادار می‌کند‌ عدم حمایت و دفاع شیعیان از آنهاست. به این لحاظ نیز سبب غیبت‌ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ما مردم هستیم. اگر حضرت مهدی ارواحنا فداه پیش از موعد مقرّر ظهور کنند، ما شیعیان از ایشان حمایت و طرفداری نخواهیم کرد و ایشان مجبور خواهند شد با حاکمان ستمگر مصالحه کنند و چون قرار نیست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چنین کاری کنند، به‌ناچار باید پنهان باشند و غیبت اختیار کنند.



.[i] خواجه‌نصیرالدّین‌طوسی، تجریدالاعتقاد، المقصدالخامس‌فی‌الامامۀ، ص ۲۲۱/

[ii]. مقصود از توقیعات، نامه‌هایی است که امام زمان(علیه السلام) در دوران غیبت برای اشخاص نوشته‌اند.

[iii]. طوسی، تهذیب‌الاحکام، مقدّمه‌ی ج ۱، ص ۴۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷/

[iv]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۲۱/

[v]. محمّدبن‌جریرطبری، دلائل‌الامامۀ، ص ۲۹۷ و سیّدهاشم‌بحرانی، مدینۀالمعاجز، ج ۸، ص ۱۱۸/

[vi]. کلینی‌، کافی‌، ج ۱‌، ص ۳۴۳/

[vii]. صدوق، علل‌الشّرایع، ج ۱، ص ۲۴۴/

[viii]. نعمانی، غیبت، ص ۱۴۱/

[ix]. سوره‌ی زخرف، آیه‌ی ۷/

[x]. کلینی‌، کافی، ج ۱، ص ۳۳۷‌؛ یزدی حائری، الزام‌النّاصب، ج ۱، ص ۲۴۶؛ نعمانی، غیبت، ص ۱۷۷/

[xi]. صدوق، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمۀ، ج ۲، ص ۳۴۶ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۵/

[xii]. سوره‌ی شعراء‌، آیه‌ی ۲۱/

[xiii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص۲۸۱/

[xiv]. این آیه‌ از زبان موسی۷‌ در زمان بازگشت آن حضرت به مصر است. حضرت موسی۷ در ماجرای درگیری یکی از پیروانشان با یکی از قبطیان و پیروان فرعون، در مقام دفاع برآمدند و فرد قبطی کشته شد. آنگاه مأموران فرعون در تعقیب آن حضرت برآمدند و ایشان در شرایطی که بیم کشته شدنشان بود، از مصر گریختند و نزد شعیب پیامبر۷ در مدین رفتند. حضرت موسی۷ پس از حدود هشت سال بعد دوباره به مصر بازگشتند؛ درحالی‌که ازجانب خداوند به ایشان حکم نبوّت و رسالت داده شده بود.

[xv]. صدوق‌، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمة، ج ۱‌، ص ۳۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹/