Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






امکان رؤیت و تکذیب مدّعی مشاهده
تالیفات استاد - کتاب جان جهان

امکان رؤیت و تکذیب مدّعی مشاهده

نکته‌ی دیگر اینکه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در پایان دوران غیبت صغریٰ در توقیعی که به علیّ‌بن‌محمّد سَمُری نوشتند‌، فرمودند‌: وَ سَیَأتِی شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشٰاهَدَةَ. اَلٰا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشٰاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیٰانِیِّ وَ الصَّیْحَـةِ فَهُوَ کٰاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لٰا حَوْلَ وَ لٰا قُوَّةَ اِلّٰا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ:[i] بزودی کسانى نزد شیعیان من می‌آیند که مدّعى مشاهده‌ی من می‌شوند. آگاه باشید هرکه پیش از خروج سفیانى و صیحه‌ی آسمانى ادّعای مشاهده کند‌، دروغگو و فریبکار است و هیچ حول و قوّه‌ای جز برای خدای متعال نیست.

اکنون باید دید این موضوع چگونه با مسأله‌ی دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در دوران غیبت آن حضرت قابل جمع است.

اوّلاً احادیث فراوانی که در تبیین معنای غیبت به این نکته تصریح نموده‌اند که مردم در دوران غیبت کبری حضرت حجّت‌(علیه السلام) را می‌بینند؛ ولی ایشان را نمی‌شناسند؛ احتمال نفی مطلق مشاهده‌ی آن حضرت در دوران غیبت به استناد توقیع مزبور را منتفی می‌سازند.

ثانیاً بزرگانی از عالمان وارسته‌ی شیعه، چون سیّدبن‌طاووس، علاّمه‌ی بحرالعلوم، علاّمه‌ی حلّی، مقدّس اردبیلی و بسیاری دیگر که ماجرای تشرّفشان به خدمت حضرت ولیّ‌عصرارواحنا‌فداه در دوران غیبت کبری در کتاب‌های معتبر ذکر شده ‌است، در تاریخ بسیارند و بی‌شک چنین بزرگوارانی قابل انکار و تکذیب نیستند.

ثالثاً مشاهده و دیدار‌ دو مفهوم جدا از هم هستند‌؛ مقصود از مشاهده این است که شخصی ادّعا کند هر‌گاه اراده کند‌، می‌تواند به حضور امام راه یابد و طبق فرموده‌ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هرکس چنین ادّعایی داشت، ‌باید او را تکذیب کرد؛ زیرا در دوران غیبت‌ راه ارتباط یک‌طرفه است. حضرت می‌توانند توفیق دیدار خود را به کسی بدهند؛ امّا این‌طور نیست که کسی هر وقت بخواهد بتواند خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برسد. لذا از آن‌سو‌ راه دیدار باز است. هر‌گاه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اراده کنند‌، خواهند توانست خود را به شخصی معرّفی کنند تا با ایشان ملاقات نماید؛ امّا از این‌سو و ازجانب سایرین راه بسته است و کسی نخواهد توانست هروقت مایل باشد، به حضور امام‌(علیه السلام) برسد‌. بنابر این، فرمایش امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ناظر بر تکذیب کسی است که مدّعی باشد هروقت بخواهد می‌تواند به خدمت آن حضرت برسد و ایشان را ببیند؛ چنین شخصی دروغگو و فریبکار است.

رابعاً دقّت در اینکه توقیع مزبور به مناسبت اعلام ختم دوران غیبت صغریٰ و امر نیابت و وکالت خاصّه‌ی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر شده است، روشن می‌سازد سخن آن حضرت ناظر بر نفی و تکذیب ادّعای مشاهده‌ی توأم با دعوی نیابت و نمایندگی از جانب حضرت مهدی ارواحنا فداه و به تعبیر دیگر، بابیّت است؛ نه مطلق دیدار. بنابراین کسانی را که ادّعای مشاهده می­کنند و می­خواهند آن را مقدّمه­ای قرار دهند تا برای خود مقام بابیّت، نیابت و وکالت خاصّه قائل شوند، باید تکذیب کرد.

خامساً اینکه هرکس ادّعای ملاقات امام زمان ‌(علیه السلام) را کرد، تکذیبش کنید؛ بدین معناست که آنچه دیده است، فقط پرتو مختصری از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و مطلب خیلی بالاتر از این است.[ii] آنچه او دیده کجا و خود حضرت صاحب‌الامرارواحنا‌فداه کجا! لذا شخصی که جلوه‌ای از امام‌(علیه السلام) را دیده است، نباید خیلی به آنچه دیده دلخوش و سرگرم باشد؛ زیرا با دیدن تار مویی از آن حضرت، ممکن است سال‌ها در آن متوقّف شود و از پیشرفت و رشد در مسیر بندگی خداوند و نزدیکی بیشتر به حجّت‌خدا باز بماند. چنانکه قبلا نیز گفتیم دیدار خود حضرت مهدی ارواحنا فداه در زمان غیبت امری خطیر و دشوار است و آمادگی و شایستگی بالایی نیاز دارد. بسیاری از کسانی که توفیق دیدار برایشان حاصل شده است، خود آن حضرت را ندیده‌اند؛ بلکه چه‌بسا دیدار یکی از ایادی، خصّیصین و یاران ویژه­ی ایشان که ابدال، اوتاد، نقباء یا رجال‌الغیب نامیده می‌شوند، نصیبشان شده است و به علّت اینکه آن بزرگواران رنگ و بو و مشابهتی با حضرت ولیّ‌عصرارواحنافداه دارند، اشخاصی که به دیدارشان نایل آمده‌اند، گمان کرده‌اند به دیدار خود آن حضرت موفّق شده‌اند. بنابراین چنین کسانی نباید اظهار کنند ما به دیدار حجّت‌خدا نایل شده‌ایم.

سادساً برخی اشخاص در شرایط خاص و اضطرار واقع شده و حضرت مهدی ارواحنا فداه بر آنها تجلّی کرده، مشکلشان را حل کرده‌اند یا سؤالشان را پاسخ فرموده­اند، یا در حال معنوی‌یی مورد عنایت قرار گرفته و تجلّی‌یی بر آنها شده است و بعضاً این امر را برای دیگران بازگو کرده‌اند. این قبیل اشخاص غالباً در مقام ادّعا نیستند و در سخنشان صداقت دارند؛ شیّاد نیستند و نمی‌خواهند خلق را گرد خود جمع کنند و به اصطلاح دکّان باز کرده و دکّانداری کنند. در این موارد گر چه بیننده گمان می‌کند در عالم خارج تشرّف پیدا کرده است، امّا غالباً دیدار در درون شخص واقع می‌شود و باطنی است. همان‌طور که پیشتر نیز اشاره شد، دیدار باطنی مراتبی دارد که به‌ترتیب، رؤیا، مکاشفه، مشاهده و معاینه می‌باشد. اغلب این اشخاص دیدارشان در خواب و عالم رؤیا یا بین خواب وبیداری، در حال خلسه، در عالم مکاشفه بوده است. گاهی هم دیدن باطنی در مرتبه­ی مشاهده است و ندرتاً در مرتبه­ی معاینه می‌باشد. معاینه در قلب صورت می­گیرد. معاینه دیدن با چشم سَر نیست؛ دیدن با چشم سِرّ، چشم دل و باطن است و تنها برای کسانی دسترسی‌پذیر است که از وادی نفس عبور کرده باشند.

آنچه در مراتب قبل از معاینه دیده می‌شود، تنها درصدی از حقیقت چیزی که دیده می‌شود را داراست؛ این درصد در رؤیا پایین‌ترین مقدار است؛ در مکاشفه اندکی به آن افزوده می‌شود و در مشاهده هم به‌نسبت، مقداری اضافه می‌شود؛ تا اینکه در معاینه به‌صورت کامل دیدار حاصل می‌گردد. البتّه همه‌ی این دیدن‌ها حتّی اگر اندکی از نور جمال حضرت در آن منعکس شده باشد، برای خود افرادی که می‌بینند، بسیار دوست‌داشتنی و لذّت‌بخش است.

در دیدن­های مرتبه­ی پایین­تر از معاینه پرتوی از حقیقت مهدویارواحنا‌فداه بر صفحه­ی نفس نقش می‌بندد و دیده می‌شود. لذا کسانی که این‌گونه خدمت حضرت می­رسند، شخصی که در کنار آنهاست، حضرت را نمی­بیند؛ درحالی­که اگر حضرت در عالم بیرون در آنجا حضور جسمانی داشتند، دیگران هم باید ایشان را می‌دیدند. این نشان می­دهد که آنها حضرت را در عالم بیرون نمی­بینند؛ بلکه در فضای درون خود، در یکی از مراتب رؤیا، مکاشفه، مشاهده یا مرتبه‌ی معاینه می‌بینند.

جز معاینه در سایر مراتب نسبیّت و خطا وجود دارد و دیدن، با برخی تفکّرات، روحیّات، خُلقیّات، اعتقادات، ذهنیّات و تخیّلات شخص مخلوط است. چیزی که در رؤیا و مکاشفه دیده می‌شود، ترکیبی است از پرتو‌‌‌ی از حقیقت خارجی با بافت شخصیّت فکری، روانی، اعتقادی و اخلاقی شخص. لذا شاید یک سیاه‌پوست در رؤیا یا مکاشفه‌ی خود، حضرت حجّت‌(علیه السلام) را سیاه‌پوست ببیند و یک سفیدپوست در رؤیا یا مکاشفه­ی خود، آن حضرت را سفید­پوست ببیند. در این موارد نقش نفس خودِ فرد با آن حقیقت ترکیب شده است؛ بمانند تصویر صورت شخصی که در آیینه‌ای منعکس شده که خود آیینه نیز رنگ و طرحی داشته است؛ یا مانند نوری که از پنجره‌ای عبور کرده که چهارچوب آن شکلی و شیشه‌ی آن رنگی خاص داشته است یا همانند نقّاشی‌یی که بر بومی کشیده شده که بوم نقاشی، خود دارای بافت و طرحی بوده است. در نتیجه آنچه دیده می‌شود، ترکیبی است از صورت شخص با رنگ و طرح آیینه، یا آمیزه‌ای است از نور با شکل چهارچوب و رنگ شیشه و یا تلفیقی است از نقش ترسیم شده بر بوم با بافت و طرح بوم نقّاشی. مقصود از آیینه، پنجره یا بوم صفحه­ی نفس و خصوصیّات روانی، فکری، اعتقادی و اخلاقی خود فرد است. لذا رؤیا و مکاشفه اعتبار چندانی ندارند و به این جهت است که گفته می‌شود رؤیاها و مکاشفات قابل استناد نیستند.

نقل شده است که شخص اهل مکاشفه‌ای در نجف اشرف خدمت عارف جلیل‌القدر آیت‌الله سیّدعلی قاضی طباطبایی(رضوان الله تعالی علیه) می‌رسد و به ایشان می‌گوید حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه هم‌اکنون در حرم می‌باشند؛ تشریف بیاورید به خدمت ایشان برسیم. آیت‌الله قاضی که متوجّه بودند آنچه او دیده، تنها مکاشفه‌ای درونی بوده است، در پاسخ به او می‌فرمایند: شما تشریف ببرید و خدمت حضرت برسید؛ بنده نمی‌آیم.[iii]

رؤیا و مکاشفه برای دیگران یقیناً حجّت نیست. اینکه کسی بگوید دیشب در خواب دیدم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند چنین بکنید؛ دیگران مکلّف نمی‌شوند به‌ استناد حرف او تغییری در رویّه­ی خود ایجاد کنند؛ خواب آن شخص برای آنها حجّت نیست. حتّی برای خود شخصی که رؤیا دیده نیز تنها وقتی قابل عمل خواهد بود که با موازین ظاهری دین، یعنی عقل، قرآن، سنّت و سیره‌ی معصومان: تعارضی نداشته باشد. پس گر چه ممکن است شهود باطنی در مراتبی برای خودِ کسی که به شهود نایل شده، حجّیت داشته باشد؛ امّا قطعاً قابل تعمیم به دیگران نیست و برای دیگران حجّیت ندارد. لذا نباید دنبال این بود که فلان شخص فلان رؤیا یا مکاشفه را دیده است؛ خواه شخص مدّعی رؤیا یا مکاشفه راست بگوید و صداقت داشته یا اشتباه کرده و یا خدای ناکرده شیّاد باشد و دروغ بگوید.

گاهی اوقات چیزی که در رؤیا دیده می‌شود زاییده‌ی قوّه‌ی خیال و ساخته‌ی ذهن خود فرد و تجسّم‌یافته‌ی افکار اوست. مکاشفات نیز بعضاً مکاشفات انعکاسی است و فرد در مکاشفه، صورت مثالی خودش را می‌بیند و به تعبیری «حضرتِ خود» را با حضرت ولیّ‌عصر‌(علیه السلام) اشتباه می‌گیرد.[iv] بنابراین ممکن است در رؤیا و مکاشفه شخص در تطبیق آنچه دیده است با حضرت ولیّ‌عصرارواحنا‌فداه کلاًّ اشتباه کرده باشد.

چنانکه پیشتر گفتیم دیدن ناب و واقعی خودِ حضرت مهدی ارواحنا فداه در مرتبه­ی معاینه حاصل می‌شود. دیداری که صد درصد حقیقی، خالص و کامل است و واقعیّت دارد وقتی است که شخص بالعیان آن حضرت را ببیند. این مرتبه بسیار عظیم است و به‌راحتی نصیب هرکس نمی‌شود. دیدن خالص و محض خیلی نادر و کم است و کار هرکسی نیست. در مرتبه­ی معاینه است که خودِ حقیقت مهدوی‌(علیه السلام) ملاقات می­شود.

کسی که بالمعاینه می‌بیند، از حجاب نفس عبور کرده و عین حقیقت را می‌بیند و شکّی در آن راه ندارد؛ امّا همان‌طورکه گفتیم این مقام برای همه در دسترس نیست. این دیدن فقط مرتبه­ی اهل یقین است؛ کسانی که وادی نفس را به‌طور کامل طی کرده و پشتِ سر گذاشته­اند و اثری از نفس در آنها نیست تا با آنچه بر آنها تجلّی می‌کند، ترکیب شود. اگر کسی به مرتبه­ی معاینه رسیده باشد، دیدنش دیدن حقّ است.

تفاوت دیگر معاینه با مراتب قبل از آن، این است که مکاشفه بعضی وقت­ها هست و بعضی وقت­ها نیست؛ رؤیا یک شب دیده می­شود و شب بعد دیده نمی­شود؛ امّا معاینه دیدن دائمی است. شخصی که به مرتبه‌ی معاینه رسیده، دائماً در محضر حجّت‌خداست و یک لحظه غیبت برایش معنا ندارد. یکی از علائم دیدن حقیقی این است که اهل این نوع دیدن، دائم‌الحضورند.

سابعاً کسی که چیزی را دید، نباید به دیگران بگوید؛ لذا ما وظیفه‌ی تکذیب داریم، گرچه او ممکن است راست بگوید.[v] اگر کسی به دیدار حجّت‌خداارواحنا‌فداه نائل شد، نباید آن را برای دیگران بازگو کند. کتمان سرّ از شرایط کلیدی سیر و سلوک الی‌الله است و اگر فرد آن را ابراز کند، راه او بسته می‌شود؛ ضمن اینکه برای خود او نیز مشکلاتی دربین مردم ایجاد می‌شود و توقّعات و مراجعات مردم فرصت و خلوت سلوک را از او سلب خواهد کرد. ازاین‌رو اگر خداوند دیدن حجّت‌خدا را به کسی روزی نمود، بنا نیست آن را اظهار کند و اگر آن را اظهار کرد، دیگران وظیفه‌ی نه گفتن به او را دارند. البتّه این بدان‌معنا نیست که او دروغ می‌گوید؛ بلکه چون بنا نبود کسی دیدار حضرت را ابراز کند و سرّ محبوب خود را آشکار سازد؛ باید باب این قضیّه را با تکذیب بست.

در آنچه ذکر شد شاید برخی از معانی اینکه هر کس را که مدّعی شد حضرت ولیّ‌عصرارواحنا‌فداه را می‌بیند، تکذیب کنید، روشن شده باشد. بر این اساس امر مزبور با امکان رؤیت در دوران غیبت تعارضی ندارد و قابل جمع است.

به‌عنوان آخرین نکته در این بحث به سخنی از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره می‌کنیم که بر امکان‌پذیر بودن رؤیت آن حضرت در دوران غیبت تصریح دارد. حضرت مهدی‌ارواحنا‌فداه در یکی از توقیعاتشان می‌فرمایند‌: لَوْ اَنَّ اَشْیٰاعَنٰا وَفَّقَهُمُ اللّٰهُ لِطٰاعَتِهِ عَلَى اجْتِمٰاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفٰاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمٰا تَأخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقٰائِنٰا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعٰادَةُ بِمُشٰاهَدَتِنٰا عَلىٰ حَقِّ الْمَعْرِفَـةِ وَ صِدْقِهٰا مِنْهُمْ بِنٰا فَمٰا یَحْبِسُنٰا عَنْهُمْ اِلّٰا مٰا یَتَّصِلُ بِنٰا مِمّٰا نَکْرَهُهُ وَ لٰا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللّٰهُ الْمُسْتَعٰانُ وَ هُوَ حَسْبُنٰا وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ:[vi] اگر شیعیان ما که خداوند آنان را بر طاعت خویش موفّق گرداند، قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى‏کردند‌، سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى‏افتاد و سعادت مشاهده‌ی توأم با معرفت ما‌، با شتاب به ایشان مى‏رسید و این در پرتو شناخت کامل و صداقت محض نسبت‌به ماست. بنا‌بر‌این هیچ‌چیز ما را از ایشان محبوس نمى‏دارد جز اخبارى که از آنها به ما مى‏رسد و ما از ایشان انتظار آن را نداریم و آن اخبار ما را ناخوش و ناراحت مى‏سازد. تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما کافى و کارگزار و پشتیبانى نیکوست‏.



[i]. صدوق‌، کمال‌الدّین‌وتمام‌النّعمة، ج ۲‌، ص ۵۱۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۶۱/

۱. مهدی‌طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۱/

[iii]. سیّدمحمّدحسین‌حسینی‌طهرانی، مطلع‌انوار، ج ۲، ص ۳۲ و ۸۶/

[iv]. برای مثال نقل شده، سالکی که نزد یکی از عرفای بزرگ و بنام به سیر و سلوک می‌پرداخته، شبی نوری را مشاهده می‌کند و گمان می‌برد که خداوند را دیده است؛ امّا استاد او را متوجّه می‌سازد که آنچه او دیده است، نور وضوی خودش بوده است. (نجم‌الدّین رازی، مرصادالعباد، ص ۳۰۰ و گزیده‌مرصادالعباد، محمّدامین‌ریاحی، ص ۱۴۳)

۱. طیّب، مصباح‌الهدی، ص ۳۲۱/

[vi]. مجلسی‌، بحار‌الانوار‌، ج ۵۳‌، ص ۱۷۷؛ طوسی، تهذیب‌الاحکام، مقدمه‌ی ج ۱، ص ۴۰/