Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






منشأ خوف
تالیفات استاد - کتاب شراب طهور

منشأ خوف سالک چهار چیز است.

۱/ نخستین ترسى که گریبانگیر سالک مىشود ناشى از تفکّر و شناخت شدّت سختىها و خطراتى است که به اقتضاى عدل و قهر الهى، به دلیل کوتاهى و تقصیر در انجام طاعت و بىپروایى و جسارت در ارتکاب اعمال زشت و معصیتآمیز، او را تهدید مىکند. خواه سختىهاى دنیوى، از قبیل مصائب و شدائد و بلایا و محرومیّتهاى مادّى و ظاهرى همچون درد و بیمارى، فقر و ندارى، آزار و اذیّت، تهمت و مذمّت و از دست دادن عزیزان، و نیز پیامدهاى تلخ و ناگوار معنوى، همچون سلب شدن ایمان، سلب شدن توفیق طاعت، سلب شدن حالات خوش معنوى، اعراض و روى گرداندن حضرت حق از عبد، دور ساختن پروردگار عبد را از قرب و محروم شدن او از جوار الهى، محرومیّت از نزدیکتر شدن و تقرّب بیشتر به حضرت حق، و سلب شدن شوق نیل به قرب و لقاء پروردگار؛ خواه سختىهاى حین جان دادن و مردن؛ خواه دشوارىهاى عالم برزخ، از قبیل سؤال قبر، فشار قبر و عذابهاى برزخى؛ و خواه سختىهاى جهان آخرت، همچون هول محشر، دقّت و ریزبینى در رسیدگى بهحساب اعمال، میزان، صراط، عذابها و عِقابهاى هولناک دوزخ، و محرومیّت از پاداشهاى بهشتى و جوار خدا و اولیاى الهى در جنّت.

امام سجّاد علیه السلام مىفرمایند: خَفِ اللهَ تَعالى لِقُدرَتِهِ عَلَیکَ: از خدا به دلیل قدرتى که بر تو دارد بترس.[۱] پیامبر اکرم۹ در مقام دعا به خداوند عرضه مىدارند: یا مَن لا یُخافُ اِلّا عَدلُهُ: اى کسى  

که جز به سبب عدلش از او ترسیده نمىشود.[۲] قرآن کریم مىفرماید: وَ یَخافونَ عَذابَهُ اِنَّ عَذابَ  

رَبِّکَ کانَ مَحذوراً: از عذاب خداوند مىترسند. هر آینه عذاب پروردگارت ترسیدنى و حذر کردنى است.[۳]  

 

 

۲/ دومین امرى که منجر به خوف سالک مىشود نگرانى او از ابتلا به امورى است که مقدّمه و سبب دچار شدن به سختىها و محرومیّتهایى است که در بند قبل ذکر شد. مثل آلودگى به معصیت و گناه، افکار و عقاید پلید و روحیّات، اخلاق، رفتار و اعمال زشت، پیش از توبه جان دادن، بر عهده داشتن حقوق تضییع شدهى خدا و خلق، فریفتهى دنیا شدن، اعتماد و اتّکا و عُجب و غرور به اعمال و
عبادات خویش، ضلالت و گمراهى در پایان عمر و سوء عاقبت.

امام صادق علیه السلام مىفرمایند: اَلمُؤمِنُ بَینَ مَخافَتَینِ، ذَنبٌ قَد مَضى لا یَدرى ما صَنَعَ اللهُ فیهِ وَ عُمرٌ قَد بَقِىَ لا یَدرى ما یَکتَسِبُ فیهِ مِنَ المَهالِکِ. لا یُصبِحُ ِالّا خائِفاً و لا یُصلِحُهُ اِلاَّ الخَوفِ: مؤمن بین دو ترس قرار دارد. گناهى که انجام شده است و نمىداند خداوند در آن مورد چه مىکند و عمرى که باقى مانده است و نمىداند خود چه هلاکتهایى در آن کسب مىکند. جز به حال ترس صبح نمىکند و جز ترس او را اصلاح نمىسازد.[۴]  

 

همچنین آن حضرت علیه السلام مىفرمایند: خَفِ اللهَ کَاَنَّکَ تَراهُ وَ اِن کُنتَ لا تَراهَ فَاِنَّهُ یَراکَ وَ اِن کُنتَ تَرى اَنَّهُ لا یَراکَ فَقَد کَفَرتَ وَ اِن کُنتَ تَعلَمُ اَنَّهُ یَراکَ ثُمَّ بَرَزتَ لَهُ بِالمَعصیَةِ فَقَد جَعَلتَهُ مِن اَهوَنِ النّاظِرینَ عَلَیکَ: چنان از خدا بترس که گویى خدا را مىبینى و اگر او را نمىبینى، مىدانى که او تو را مىبیند. اگر مىبینى که او تو را نمىبیند، که هر آینه کافر شدهاى و اگر مىدانى که او تو را مىبیند، سپس آشکارا به معصیت او مىپردازى، که هر آینه او را از بىاهمّیّتترین نگرندگان به خود قرار دادهاى.[۵]  

 

 

۳/ قرآن کریم مىفرماید: اَیُّهَا النّاسُ اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلَى اللهِ: اى مردمان! همهى شما به خدا فقیر و نیازمندید.[۶] پیامبر اکرم۹ مىفرمایند : اَلفَقرُ سَوادُ الوَجهِ فِى الدّارَینِ: فقر و تهیدستى (ذاتى)، در

هر دو عالم مایهى سیاهرویى (ممکنات) است.[۷]

 

سیهرویى ز ممکن در دو عالم         جدا هرگز نشد اللهُ اَعلَم

سومین ترسى که به عارف دست مىدهد، ناشى از مشاهدهى نقصان ذاتى خود و جمیع ممکنات و سیهرویى ذاتى کائنات است؛ زیرا با این نقص و سیهرویى، اگر تمام عبادات و اطاعات و عوارف و معارف را به محضر قدس ربوبیّت ببرد، اندکى از آنچه را سزاوار ذات ربوبى است نتوانسته بهجا آورد و در نتیجه، خود را مقصّر مىبیند و جز سرافکندگى و خجلت و خوف و ترس چارهاى ندارد.

عبادت ثناى حضرت حق، و ثنا و ستایش منوط به معرفت است و بشر به خودى خود به معرفت حضرت حق راه ندارد. فتح باب معرفت و عبادت و گشوده شدن راه بندگى و عبودیّت از جانب خدا به سوى بشر، یکى از نعمتهاى بزرگى است که تمام انسانها رهین آن نعمتند و هیچ یک قادر به شکر
آن نیستند. لذا عارف اگر عبادت همه
ى خلق را داشته باشد، در اثر رؤیت قصور و تقصیر خود در اداى وظایف بندگى آنگونه که سزاوار خداوند است، و آگاهى بر کثرت جنایات و معاصى و عیوب نفس خویش، تمام وجودش را خجلت و ترس دربرمىگیرد.

پیامبر اکرم۹ به خداوند عرضه مىدارند: اِلهى ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ وَ ما عَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ: خداى من! آنگونه که شایستهى عبادت تو بود، عبادتت نکردیم و بدان سان که سزاوار معرفت تو بود، به شناخت تو دست نیافتیم.[۸]

 

چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست         که خدمتى بهسزا بر نیامد از دستم

۴/ چهارمین ترسى که تمام وجود عارف را دربرمىگیرد ناشى از هیبتى است که در اثر معرفت شهودى به عظمت و کبریایى حضرت حق و تجلّى جلال و عظمت الهى بر قلب او، بر وى عارض مىشود. چراکه نفسِ عظمت و بزرگى، خوف آفرین و هیبتزاست.

قرآن کریم مىفرماید: اِنَّما یَخشَى اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ: منحصراً دانایان از خدا مىترسند.[۹]

امام صادق علیه السلام مىفرمایند: مَن عَرَفَ اللهَ خافَ اللهَ: هرکس به خدا معرفت پیدا کند، از خدا مىترسد.[۱۰] در تحریض به این خداترسى عارفانه، خداى متعال مىفرماید: وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفسَهُ :

خداوند شما را از خویش مىترساند.[۱۱] و نیز مىفرماید: خافونِ اِن کُنتُم مُؤمِنینَ: اگر ایمان دارید،

از من بترسید.[۱۲] و در وصف انبیاى سلف مىفرماید: کانوا لَنا خاشِعینَ: نزد ما خاشع و خائف

بودند.[۱۳]

 

در پایان بحث منشأ خوف، مىتوان به زبانى عارفانه گفت: خوف عامّه از عذاب است. خوف خاصّه از عِتاب است. خوف اخصّ خواص از احتجاب است. و به بیان دیگر، مىتوان گفت: مبغوض ابرار که از وقوع آن خائفند، محرومیّت از نعمت و رحمت خدا در دنیا و آخرت است. مبغوض مقرّبان که از ابتلاى به آن خائفند، فراق و بُعد از خدا و بىمیل و بىالتفات شدن حضرت حق در دنیا و آخرت به ایشان است.



[۱] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۳۶/

[۲] . کفعمى، مصباح، ص ۲۴۹/

[۳] . سورهى اِسراء، آیهى ۵۷/

[۴] . کلینى، کافى، ج ۲، ص ۷۲/

[۵] . کلینى، کافى، ج ۲، ص ۶۸/

[۶] . سورهى فاطر، آیهى ۱۵/

[۷] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۳۰/

[۸] . مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۳/

[۹] . سورهى فاطر، آیهى ۲۸/

[۱۰] . کلینى، کافى، ج ۲، ص ۶۸/

[۱۱] . سورهى آلعمران، آیههاى ۲۸ و ۳۰/

[۱۲] . سورهى آلعمران، آیهى ۱۷۵/

[۱۳] . سورهى انبیاء، آیهى ۹۰/