Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






تذکارها
تالیفات استاد - کتاب شراب طهور

 

 

۱/ از رهگذر تحوّلات معرفتى و پیگیرى دستورالعملهاى سلوکى، چنانچه سالک الى الله به کمالاتى نایل شد، نباید آن را بهحساب خود بگذارد و به تلاش و توان خود نسبت دهد که در این صورت، با مبتلا شدن به خودبینى و خودپسندى، به جاى نیل به قرب و لقاء و رشد و کمال، به حضیض بُعد و انحطاط سقوط خواهد کرد. سالک کمالاتى را که نصیبش شده است باید عطاى خدا بداند و به خاطر آن، خود را مدیون لطف الهى ببیند و ممنون و شاکر حضرت حق باشد.

 

۲/ سالک الى الله، چنانچه به انجام بالاترین طاعات و عبادات موفّق و به عالىترین کمالات و کرامات معنوى نایل شد، همچنان باید خود را در پیشگاه الهى حقیر، در انجام تکالیف بندگى، قاصر و مقصّر و از داشتن علم و عمل قابل عرضه، دست خالى بداند.

 

۳/ سالک الى الله، در هر مرتبه از کمالات معنوى که باشد، باید دیگران را از خود بهتر بداند و از عُجب، خودشیفتگى و خودپسندى، کبر و نخوت و به دیدهى حقارت نگریستن به سایرین بهشدّت برحذر باشد.

 

۴/ سالک الى الله، براى توفیقى که خداوند نصیبش ساخته و او را موفّق به انجام طاعات و عبادات و مجاهدت در راه بندگى فرموده است، باید خود را مدیون الطاف الهى و بدهکار به حضرت حق بداند، نه اینکه خداى ناکرده، به خاطر انجام آنها، بر خدا منّت گذارد و ابراز طلبکارى کند. به بیان دیگر، در طاعات و عبادات و کارهاى خیر و شایستهاى که سالک به انجام آنها موفّق مىشود، باید خود را کارگزار و کارمند خدا و ابزار و وسیلهاى در دست حضرت حق دانسته و کار انجام شده را کار خدا بداند و بهحساب خود نگذارد. سالک باید به خود بگوید خدا بهوسیلهى من حمد و ثناى خود را گفت و بهوسیلهى من از کار خلق گره گشود و نیاز آنها را برطرف کرد. لذا به علّت افتخارى که خدا نصیبش کرده و او را ابزار فعل خویش قرار داده است، از خدا منّت بپذیرد و شاکر باشد؛ نه اینکه به دلیل انجام این کارها، بر خدا و بر خلق منّت نهد.

 

۵/ بر سالک الى الله واجب است طاعات و عباداتى را که خداوند او را به انجام آنها موفّق کرده است و نیز عنایاتى را که از جانب حضرت حق شامل حالش شده است، همچنین حالات درونى و معنوى خویش، مشاهدات باطنى و توانایى بر انجام خوارق عادات و کراماتى که به او عطا شده است را مکتوم و از دیگران مخفى بدارد. کتمان سرّ یکى از واجبات سلوک است و افشاى آن موجب محرومیّت و نیز بروز مشکلات عدیدهاى براى سالک مىشود.

 

۶/ سالک الى الله نباید به خوابها و مکاشفات معنوى و نیز کرامات و خوارق عاداتى که در طىّ مسیر سلوک براى او ظهور مىکند، دل ببندد و شیفته و سرگرم آنها شود. زیرا همین دلبستگى و شیفتگى، سدّ راه مىشود و او را از ادامهى مسیر بازمىدارد. ضمن اینکه مکاشفات و کرامات، در برابر کمالات و مقاماتى که خداوند براى سالک الى الله تدارک دیده است، چیز چندان بزرگ و قابلاعتنایى نیستند و شایسته نیست سالک شیفته و سرگرم آنها شود.

 

۷/ چنانچه در طىّ مسیر سلوک، جاهلان، غافلان، مغرضان و معاندان، سالک الى الله را مورد تهمت و شماتت و آزار و اذیّت قرار دادند، نباید کینهى آنها را به دل گیرد. بلکه مىبایست آنها را ببخشد و در دل نسبت به آنها احساس ترحّم و دلسوزى داشته باشد؛ زیرا نیّت بد آنان به خودشان آسیب مىرساند و آنچه باذن الله به دست ایشان براى سالک واقع مىشود، مایهى رشد و کمال و نزدیک شدن او به وصال شاهد مقصود و دستیابى به سعادت جاودانى است. امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند: لا یَکبُرَنَّ عَلَیکَ ظُلمَ مَن ظَلَمَکَ؛ فَاِنَّهُ یَسعى فى مَضَرَّتِهِ وَ نَفعِکَ: رفتار ظالمانهى کسى که بر تو ستم مىکند براى تو بزرگ (و غیرقابلتحمّل) نباشد؛ زیرا او در جهت زیان رساندن به خود و سود رساندن به تو تلاش مىکند.[۱] و بهراستى چنین کسى شایستهى ترحّم است.

 

 

۸/ سالک الى الله، به هر مرتبه از صلاح و شایستگى که دست یابد، نباید زبان به ملامت و سرزنش اهل غفلت و معصیت بگشاید و خلافهاى آنان را به رُخ ایشان بکشد و به آنها سرکوفت بزند، که این کار به جاى اصلاح، آنان را رنجیدهخاطر و از دین و معنویّت بیزار و فرارى مىکند.

اهل معصیت و آلودگى هنوز به آن درک و فهم نرسیدهاند که قبح و زشتى و زیان و خطر معصیت و فساد را درک کنند و لذا با ارتکاب آن اعمال، خود را آلوده و متضرّر مىسازند. بر این اساس، سالک الى الله باید اهل معصیت را از نظر عقل و فهم همچون کودکان نابالغ بهشمار آورد و همانگونه که خداوند بر نابالغان سخت نمىگیرد، او نیز بر اهل غفلت و معصیت سخت نگیرد و خرابکارىهایشان را بهحساب نابالغى فهم و درکشان بگذارد و در نتیجه، همانطور که در برابر رفتارهاى نامعقول طفل نابالغى برنمىآشوبد و چنان رفتارهایى را از وى قابل انتظار مىداند، خطاکارىهاى اهل غفلت و معصیت نیز براى او غیرمنتظره نباشد و او را آشفته نکند. با چنین روحیّهاى است که سالک، همانگونه که کودکان را دلالت و نصیحت مىکند، مىتواند با آرامش و مشى و لحنى محبّتآمیز، به اصلاح اهل غفلت و معصیت مبادرت ورزد.

 



[۱] . سیّد رضى، نهجالبلاغه، نامهى ۳۱/