Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






دنیا و آخرت
تالیفات استاد - کتاب مصباح الهدی
دنیا و آخرت

۞            دنیا مغلوبش که مغلوب است، غالبش هم مغلوب است. آخرت غالبش غالب است، مغلوبش هم غالب است.

۞            اهل دنیا غالبشان مغلوب است، مغلوبشان که جای خود دارد. اهل آخرت مغلوبشان هم غالب است، غالبشان که جای خود دارد.

۞     دنیا شهر باطل است و در آن باطل غالب و حق، به ظاهر مغلوب است. گرچه در واقع حق غالب است، ولی غالب بودنش را ظاهر نمیکند و در برابر خطاب جاهل، به او سلام میگوید.

۞     دنیا و ظلمت و جهل، همگی  نیست  میباشند و  نیست ، نیست. امّا خدا و آخرت و همه  هست  میباشند و  هست  هست. خلاصه  هست ، هست و  نیست ، نیست که نیست.

۞     دنیا نیستش که نیست، هستش هم نیست. آخرت هستش که هست، نیستش هم هست. در آخرت بیداری هست، حیات هست، عزّت هست، غنا هست، علم هست، قدرت هست و خواب نیست، مرض نیست، مرگ نیست، ذلّت نیست، فقر نیست، جهل نیست، ضعف نیست. میبینید که نیستِ آخرت هم هست است.

۞            عزّتِ دنیا ذلّت است، ذلّتش که جای خود دارد. ذلّت برای خدا عزّت است، عزّتش که جای خود دارد.

۞     دنیا ذلیلش که ذلیل است، عزیزش هم ذلیلتر است. آخرت عزیزش که عزیز است، ذلیلش هم عزیزتر است. همین قاعده در مورد فقر و غنا، موت و حیات، فنا و بقا، مرض و صحّت، زشتی و زیبایی و هم ساری است. یک لیست از مشخّصات دنیا و آخرت هم به همین ترتیب تهیّه کن و آن را بگذار داخل جانمازت و هر وقت نماز خواندی، یک نگاه هم به آن بینداز و آن را مطالعه کن. اگر این کار را بکنی، طبیعتاً به سمت آخرت میل میکنی و به عزّتی راه پیدا میکنی که ذلّت در مقابلش نیست و به حیاتی میرسی که موت در برابرش نیست و به بقایی دست مییابی که فنا در مقابلش نیست و .

اینکه قرآن فرمود: کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ: همه چیز فانی است، این مال دنیاست و اینکه فرمود: وَ یبقی وَجهُ رَبّکَ ذوالجَلالِ وَ الاِکرامِ: و وجه صاحب جلال و اکرام پروردگارت باقی است، این مال آخرت است.

این لیست را دائماً در نظر داشته باش تا عزّت خود را ببینی، همان‌طور که قرآن فرمود: وَ ِللهِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ: عزّت تنها از آن خدا و رسولش و مؤمنان است. این همان عزّتی است که ذلّت در مقابلش نیست. کسی که به این عزّت دست یافت، در هر حالی باشد، عزیز است.

۞     دنیا نیستِ صِرف است. برزخ نیست و هست است. آخرت هستِ صِرف است. دوستان اهل بیت علیهم السّلام در همین عالم برزخ را طی میکنند. بعضی وقتها که به نیست برمیخوری و هر چه هم فکر میکنی، علّتی مثل گناه یا خطایی که سبب آن شده باشد، پیدا نمیکنی، باید صابر باشی. باید صابر بود تا برزخ طی شود و آخرت برسد. در آخرت هر چه ماندنی است، هست و هر چه رفتنی است هم رفته است و نیست.

۞     یوم آخرت روزی است که شب ندارد، زیبایی است که زشتی ندارد، غنایی است که فقر ندارد، حیاتی است که موت ندارد و بقایی است که فنا ندارد. وقتی چشمت را از دنیا بستی و به درون باز کردی، از این روز سر در میآوری. لذا فرمود: وَ فیکَ انطَوَی العالَمُ الاَکبَرُ: عالَمی بزرگ‌تر در درون تو وجود دارد.

۞     این دنیا همه وقت بیابان است؛ فکر نکنید که شهر است و جمعیت است. فقط خدا هست و خوبان خدا هستند، هیچکس دیگری نیست.

۞     دنیا شب و روزش هر دو، شب است. آخرت شب و روزش هر دو، روز است. برای اهل آخرت مصائب هم شیرین و شادیآور است. برای اهل دنیا شادیهای دنیا هم غمآور است.

۞     امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرماید: مَرارَةُ الدُّنیا حَلاوَةُ الآخِرَةِ وَ حَلاوَةُ الدُّنیا مَرارَةُ الآخِرَةِ: تلخی دنیا شیرینی آخرت و شیرینی دنیا تلخی آخرت است.

۞            خوشیهای انبیا در شادیهای ظاهری و دنیوی نیست، در غمهای ظاهر است. ظاهر که غم آمد، باطن و دل شاد میشود.

۞     دنیا در جلو خوشی دارد و در انتها غم. برعکس، آخرت در جلو غم و سختی دارد و در انتها خوشی دائمی. تا بیایی خوشی دنیا را بچشی، بلافاصله باید گریه کنی، چون ناپایدار است. اگر در امر آخرت صبر پیشه کنی و شکوه نکنی و دخالت نکنی، خوشی آن ظاهر میشود.

۞     جز معصومین علیهم السّلام همه مشغول دنیا شدند، لذا خدا هم در سجن و زندان دنیا حبسشان کرد تا دیگر از این خرابکاریها نکنند. بعد هم پیامبران را فرستاد تا مردم را از سفلی به نزد خدا برگردانند.

۞     دنیا سجن مؤمن است. زندان جای فرد گناهکار است. گناه انسان قبل از آمدن به دنیا گرچه آگاهانه نبود؛ امّا مثل هر عمل دیگری اثر وضعی‌اش را داشت. مثل کسی که شرابی را به گمان آب مینوشد و در اثر آن مست میشود. برای پاک شدن از آثار آن گناه، انسان باید یک دوره در زندان دنیا زندانی بکشد.

۞     در دوران رضاخان به خاطر برگزار کردن مجلس روضه، مرا بازداشت کردند و به زندان بردند. در زندان یکی از اعیان هم بازداشت بود. علّت بازداشت او هم این بود که به تذکّر سرهنگی که به او و خانمش گفته بود در خیابان قدم نزنند و به پیادهرو بروند، بیاعتنایی کرده بود و او هم دستور داده بود بازداشتش کنند. دیدم خیلی ناراحت است. اصلاً قاطی بقیهی زندانیها نمیشد و تمام مدّت روی پا ایستاده بود و به خود میپیچید و میگفت اگر اجازه میدادند یک تلفن بزنم، کاری میکردم که بلافاصله مرا آزاد کنند و آن سرهنگ را به زندان بیندازند. آن شخص به ناچار شب را در زندان به سر برد، ولی اوّل صبح که توانست به بیرون از زندان خبر برساند، دستور آزادی‌اش صادر شد و آزادش کردند.

دنیا هم زندان است. کسی که اهل دنیا نباشد، خیلی داخل اهل دنیا نمیشود. دوست اهل بیت علیهم السّلام گرچه در دنیاست، ولی با اهل دنیا خیلی قاطی نمیشود و در قیل و قالها و کشمکشهای آنها وارد نمیگردد.

۞     رفیق و انیس خوب از یک سو و از سوی دیگر قانع بودن و تن دادن، سختی زندان را از بین میبرد و حتّی آن را دوست داشتنی و لذّتبخش میکند.

۞            اَلدُّنیا سِجنُ المُؤمِنِ: دنیا زندان مؤمن است. طبع زندان غم است. در زندان اگر رفیق داشته باشی، کمتر اذیت میشوی.

۞     دنیا سجن و زندان مؤمن است. خداوند دوسره کسی را عذاب نمیکند. کافر در دنیا آزاد است و بیبند و باری میکند و در دنیا خوش میگذراند؛ لذا بعد از فوت به سجن و زندان میرود. مؤمن در دنیا دستش بسته است و سختی میکشد، لذا بعد از فوت به بهشت میرود. اَلدُّنیا سِجنُ المُؤمِنِ و جَنَّةُ الکافِرِ: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است. لذا امام حسن مجتبی علیه السّلام که جامهی فاخری بر تن و مرکب زیبایی زیر پا داشتند، در پاسخ فرد کافر فقیری که از راز این سخن سؤال نمود، فرمودند: اگر میدانستی بعد از مرگ چه عزّت و راحتی در انتظار من است و چه سختی و عذابی در انتظار تو است، میفهمیدی که من نسبت به وضعیت آخرتم الآن در زندان به سر میبرم و تو نسبت به وضعیت آخرتت اکنون در بهشت به سر میبری. فرد هر چه ایمان قوی‌تری داشته باشد، زندان دنیا بیشتر به او سخت میگذرد. در زندان دنیا دو دسته افراد به سراغ مؤمن میآیند، یک دسته که بشارت آزادی میدهند و به مؤمن خدمت و محبّت میکنند و یک دسته هم کسانی که به او خبر بد میدهند و او را غصّهدار میکنند و اذیت میکنند. هر دو دسته مال عمل مؤمن است؛ اوّلی مال عمل خوبش و دومی مال عمل بدش است. زندان از آثار جلال خداست. زندان دوام ندارد. مؤمنین باید حواسشان جمع باشد که این زندان موقّت است و تمام میشود؛ لذا تحمّل کنند و به آن تن بدهند و کاری کنند که در زندان کسانی به سراغ آنها بیایند که به آنها محبّت کنند و بشارت دهند تا زندان به آنها خوش بگذرد. انشاءالله خدا به همهی ما، حاکم و محکوم، آمر و مأمور، عالم و جاهل، زندانی و زندانبان و مستنطق که در زندان هستیم، کمک کند. کسانی که این حقایق را به ما یاد دادند، یعنی انبیا و اولیا روزنهای به بیرون زندان داشتهاند.

۞     اگر دنیا برای شما زندان است، بشارت باد بر شما که عزیز مصر وجود که صاحب‌‌الامر است، با زندانی مینشیند؛ همانگونه که یوسف که عزیز مصر بود، با برادرش بنیامین که زندانی بود نشست.

۞            کسی که آخرت را داشته باشد، دنیایش هم آخرت میشود.

۞     کسی که آخرت را داشته باشد، دنیا را هم دارد. کسی که هزار تومان داشته باشد یک تومان هم دارد. یک تومان توی هزار تومان است، دنیا هم توی آخرت است.

۞            دنیا، شبِ صرف است و قیامت، روزِ صرف و برزخ، بین‌الطّلوعین است. شیعیان در همین دنیا برزخ را طی میکنند.

۞     لیل دنیا سخت است، در لیل دنیا سجده کن تا سبک شوی، ولی لیل برزخ شیرین و قشنگ است. در لیل برزخ دائم میگویی سُبحانَهُ سُبحانَهُ سُبحانَه. لیل برزخ همان لَیلَةُالقَدر است. در لیلِ برزخ گرچه هنوز روزِ قیامت نشده و شب است، ولی شب قشنگی است.

۞     دنیا داغِ صِرف است. اهل دنیا اصلاً خنکی را ندیدهاند. برزخ گاهی گرم و گاهی خنک است. شیعه در دنیا برزخ را طی میکند. قیامت خنک صرف است.

۞     در هنگام ظهور حضرت ولیِّ عصر علیه السّلام شب از بین میرود. روز و شب هر دو روشن میشوند. الآن در همهی دنیا شبها دارد کوتاه و روزها دارد بلند میشود. اگر قلبهایتان تصدیق کند، خدا به شما نشان میدهد. جایی که شب نباشد، غم و غصّه و اندوه نیست. روز قیامت دائماً ظهر است. در قیامت فقر و غنا، مرض و صحّت، خواب و بیداری، موت و حیات و از بین میرود؛ غنایی میآید که مقابلش فقر ندارد، صحتّی میآید که مقابلش مرض ندارد، حیاتی میآید که مقابلش موت ندارد. انشاءالله وقتی به قیامت برسیم، جهنّم هم خاموش شده و زشتی نمانده است.

۞     هستی به خوبان تابید و سایهشان ایجاد شد. از جمالشان آخرت درست شد و از جلال و کمالشان دنیا درست شد. در برابر جلال باید ادب پیشه کرد. احکام شرع همان آدابند. به جمال که رسیدی، فقط نگاه کن. پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: مَن رَآنى فَقَد رَأَی الحَقَّ: هر کس مرا دید، حقّ را دیده است.

۞     دنیا سایهی آخرت است. وقتی به قیامت برسیم، سایهای نخواهد ماند. پیامبر ما چون قیامتی بودند، سایه نداشتند. در قیامت خورشید بالای سر است و سایهای نخواهد بود.

۞            هر چه در دنیاست، سایهی آخرت است.

۞     دنیا و آخرت دو روی یک کاغذ خیلی نازکند. یک رویت آخرت است و یک رویت دنیاست. دنیا سایهی آخرت است. سایه کمی شبیه صاحب سایه است. اگر آخرت را اختیار کنی، دنیایت هم باارزش میشود. اوّل شارع گفت: از سایه دست بردار و به صاحب سایه توجّه کن. اگر این کار را بکنی، سایه هم باارزش میشود.

۞     عکس انسان با خود انسان چقدر فرق دارد؟ دنیا هم با آخرت همان‌قدر فرق دارد. ظاهر تو دنیاست و باطنت آخرت است. اعضا و جوارح مال دنیاست و دل مال آخرت است. تشنگی و گرسنگیِ عکس، چندان مهم نیست، انشاءالله درونتان تشنه و گرسنه نباشد.

۞     از تنگنای صلب پدر مُردیم و رفتیم به رحم مادر، از آنجا هم مردیم و آمدیم به دنیا. از دنیا که میمیریم، از کجا سر در میآوریم؟ اگر مقایسه کنیم، میتوانیم پی ببریم که بعد از دنیا چه عظمتی وجود دارد.

۞     حزن و سرور بیجهت، ظهور آثار اعمال است و در این حالت در برزخ به سر میبریم. امّا اگر نه حزن باشد و نه سرور، قیامت است.

۞     دنیا با شهوات و آخرت با مکاره پوشانده شده است. این مال اوّل راه است. بعد که مزاج انسان سالم شد، عکس میشود؛ به دنیا کُره دارد و به آخرت اشتیاق.

۞     دنیا اوّلش شادی و آخرش غصّه است. آخرت غمش اوّل و شادی‌اش آخر است. امور اخروی را اوّل با کُره انجام میدهیم، بعد شیرینی‌اش معلوم میشود.

۞     آخرت مثل گل است؛ تا دست دراز کنی آن را بچینی، اوّل خار آن آزارت میدهد، ولی بعد بوی خوش آن تو را شاد می‌کند و غم خار را هم از بین میبرد.

۞     دنیا و آخرت ضدّ همند. هر کدام را جدّی بگیریم و اهمیت بدهیم، طرف مقابل از اهمّیت میافتد و بازی میشود. دنیا لعب و آخرت جد است.

۞     دنیا لهو و لعب و بازی است، آن را بازی بدان و خوب بازی کن و از آن لذّت ببر تا خستگی‌ات در رود و در امر آخرت شاداب و سر حال باشی و بتوانی رشد کنی. دو گروه ضرر کردند؛ یک گروه که دنیا را جدّی گرفتند و دائم حرص و غصّه خوردند و ظلم کردند و جِر زدند، که در نتیجه هم دنیایشان تلخ و مشقّتبار شد و هم آخرتشان را که نقطهی مقابل دنیاست به بازی گرفتند. گروه دوم هم که تارک دنیا شدند و در بازی شرکت نکردند و چون خستگیشان را در بازی برطرف نکردند، در امر آخرت هم چندان رشدی نکردند و بهرهای نبردند. آداب شرع، مقرّرات بازی دنیاست. وقتی خوب و با شادی بازی کردی، نماز و عبادتت هم قشنگ و زیبا میشود.

۞     مرتّب به خود بگویید کارهای دنیا درست میشود. آن را شوخی و بازی بگیرید؛ امّا خوب بازی کنید. اِنَّمَا الحَیوةُ الدُّنیا لَعِبٌ: زندگی دنیا منحصراً بازی است.

۞            دنیا سرازیری قبر است. در سرازیری قبر علی علیه السّلام به فریادمان برسد.

۞            عالَم خلق، محکوم عالَم امر است.

۞     عالَم خلق، یعنی دنیا، جهل در جهل است. عالم امر مربوط به خدا و پیامبر و ائمّه علیهم السّلام است و نور در نور است. عالم امر وادی امن است. هر جا با دل یعنی با محبّت و ولایت و ایمان وارد شدیم، وادی امن است. هر که به عالم امر وارد شد، صاحب‌‌الامر را ملاقات میکند. عالم خلق همهاش  نمیدانم  است، ولی عالم امر همهاش  میدانم  و  میفهمم  است. شما بین این دو عالم هستید.

۞     کوچههای دنیا، همه بنبست است و اهل دنیا همه سرشان به دیوار ته کوچه خورده؛ سر و دست شکسته برمیگردند و همین برای عبرت ما کافی است.

۞            دنیا کوچهی بنبست است، لذا هر که داخل کوچه شود، بالأخره برمیگردد. اِنّا ِللهِ وَ اِنّا الَیهِ‌‌ راجِعُونَ.

۞     کوچههای دنیا بنبست است، ولی کوچههای آخرت انتهایش باز است. سخاوت از غنای خدا سر درمیآورد، شجاعت به قدرت خدا میرسد و .

۞     ریاست دنیا، مال دنیا و همه چیزِ دنیا عکس است. نکند دستت را دراز کنی که مقوّایی را که عکس خوراکیها روی آن است، برداری و بخوری.

۞     دنیا سرابی است که تشنه خیال میکند آب است و دنبال آن میرود. وقتی به آن رسید، میبیند آب نیست. تا مکث کند، رحمت خدا به صورت باران به او میرسد.

۞     آخرت دار قرار است و دنیا جای بی‌قرار. بعضی وقتها خداوند در همین دنیا به انسان قرار میدهد تا بفهمد قرار چقدر شیرین است و قدر آن را بداند.

۞     در دنیا قرار و آرامش نیست. همهی عالم هم که مال تو باشد، همین که یک احتمال خطر بدهی، بی‌قرار میشوی. امّا وقتی کسی به آخرت راه پیدا کند، دیگر احتمال خلاف آن را نمیدهد؛ لذا آخرت دار قرار است. اَلآخِرَةُ دارُ القَرارِ وَ الدُّنیا لَیسَ لَهُ مِن قَرارٍ: آخرت خانه‌ی قرار است و برای دنیا قرار و آرامشی نیست. توجّه به آخرت هم آرامش میآورد. اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ: دلها با یاد خدا آرامش مییابند.

۞     دنیا شنیدنش بهتر از دیدنش است؛ امّا آخرت دیدنش بهتر از شنیدنش است. شنیدن کی بود مانند دیدن؟ حضرت امیر علیه السّلام فرمود: کُلُّ شَیءٍ مِن الدُّنیا سَماعُهُ أعظَمُ مِن عَیانِهِ وَ کُلُّ شَیءٍ مِن الآخِرَةِ عَیانُهُ أَعظَمُ مِن سَماعِه: هر چیزی از دنیا شنیدنش از دیدنش بزرگ‌تر است و هر چیزی از آخرت، دیدنش از شنیدنش بزرگ‌تر است.

۞     دنیا قبر مؤمن است و قبر، یا روضهای از باغهای بهشت است و یا حفرهای از حفره‌های دوزخ؛ اِمّا رَوضَةٌ مِن رِیاضِ الجَنانِ وَ اِمّا حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النّیرانِ. انشاءالله دائم از نار کم شود و همه را جنان در بر بگیرد.

۞     دنیا قبر مؤمن است. شیعیان امیرالمؤمنین علیه السّلام قبرشان همین دنیاست و لذا هر چه را در روایات در مورد عالم قبر گفته شده است میتوانند در زندگی دنیویشان پیدا کنند. در دنیا دو دسته افراد به سراغ مؤمن میآیند و معاشر او هستند؛ یک دسته کسانی که او را اذیت میکنند و غصّهدار و محزون میکنند، یک دسته هم کسانی که به او محبّت میکنند و به او بشارت میدهند و او را خوشحال میکنند. این دو دسته هم‌نشین و معاشر خوب و بد، مال عمل خود آدم است. این رفیقها با هم مقابله میکنند و هر کدام که غالب شد، دستهی مقابل بساطش را جمع میکند و میرود.

انشاءالله طوری عمل کنیم که رفقای خوب زیاد شوند. از خدا بخواه که رفقای اهل دنیا را کم کنی و رفقای خوبت را زیاد کنی. کسی که رفقای قشنگش بروند و آشغالها باقی بمانند، خیلی به او سخت میگذرد و اگر آشغالها بروند و قشنگها بمانند، خیلی به او خوش میگذرد. خدا دو قبر برای مؤمن قرار نمیدهد. اگر مؤمن حواسش جمع باشد و این را پیدا کند که همین دنیا قبر اوست، پس از فوت، دیگر فشار قبر و حساب قیامت نخواهد داشت، ولی اگر این را نفهمد، همهی آنها پس از فوتش برای او وجود خواهد داشت. انبیا علیهم السّلام خواستههای مردم را برمیآورند و فشار قبر را از مردم برمیدارند. کسی که حاجات کسی را برآورده کند، فشار قبر را از او برداشته است و خدا هم فشار قبر را از خود او برمیدارد.

نان نداشتن، پول نداشتن، قدرت نداشتن بر انجام کاری که فرد میخواهد انجام دهد، اینها فشار قبر مؤمن است. کمک کنید فشار قبر را از مردم بردارید، چون خدا فشار قبر را در دنیا و بعد از مرگ، از شما بر میدارد. اگر اشخاص بزرگ را شناختی و توانستی فشار قبر یکی از آنها را کم کنی، برای همه فشار برداشته میشود. انشاءالله خدا فشار قبر را در دنیا از همه بردارد.

۞     اهل دنیا گیرندهاند. گیرنده وقتی میگیرد که میگیرد، وقتی هم میدهد باز میگیرد، حتّی عمل خوب هم که انجام میدهد، میگوید چه اجری و چه پاداشی میدهند. دهنده وقتی میدهد که میدهد، وقتی هم که میگیرد، باز میدهد. خدا که از بندهاش قرض میطلبد و میفرماید: مَن ذَا الَّّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً: چه کسی است که به خدا قرض‌الحسنه بدهد؟ هجده برابر پاداش میدهد. پس، میگیرد که بدهد. مثل پدری که از بچّهاش پول قرض میگیرد و به او ربا هم میدهد و شرعاً هم جایز است. امام حسین علیه السّلام که میفرماید: هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنى: آیا کسی هست مرا یاری کند؟ در واقع میفرماید کسی هست که من یاری‌اش کنم؟

۞            کسی که با خدا معامله میکند، تا نیمیاز راه، گیرنده و در بقیهی راه، دهنده است.

۞            دنیا محلّ زراعت و تجارت و سیاحت است. شما هم در دنیا با خدای خودتان در تجارت و زراعت و سیاحت باشید.

۞     بهره بردن از لذّتهای خوب دنیا هم مال مؤمن است. غیر مؤمن در دنیا هم لذّت واقعی ندارد. بهرهی کفّار از لذایذ دنیا خیالی و وهمی است، ولی لذایذ مؤمن واقعی است.

۞     خداوند انسانها را که آفرید، دنیا را هم آفرید. بعد به آنها گفت آیا میخواهید بروید آنجا گردش کنید؟ یک عدّه رفتند به اصلاب و ارحام و مشغول دنیا شدند و جای اوّلشان را فراموش کردند. عدّهی کمی که انبیا و اولیا بودند، یک نگاه به پائین کردند و با خود گفتند: از نزد پروردگارمان به کجا برویم؟ و زود برگشتند. خدا به آنها گفت سایرین کجایند؟ عرض کردند مشغول دنیا شدند. فرمود: این بد رفاقتی نیست که آنها را همانجا رها کنید؟ بروید آنها را هم برگردانید. انبیا علیهم السّلام به دنیا آمدند، گروهی آنها را تصدیق کردند و نزد خدا بازگشتند و گروه دیگر نپذیرفتند و مشغول دنیا ماندند. پس سه گروه شدند؛ سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال.

۞            فردا به امروز خیلی نزدیک است و امروز به فردا خیلی دور.

۞     هر چیز رفتنی دور است؛ امّا آمدنی نزدیک است. دنیا را مثل روزی که گذشت، رفته حساب کن و قیامت و آخرت را فردا حساب کن. امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرماید: ما اَقرَبَ الغَدُ مِن یَومٍ: فردا به امروز چه نزدیک است.

۞            مالک دنیا باشید نه مملوک آن. بعد از موت، خداوند انسان را مالک آسمان و زمین میکند. انسان قبل از موت مملوک است.

۞     مالک صاحب ‌اختیار است و اختیار خودش و ملکش دست خودش است و با ملکش هر کار که بخواهد، میکند. امّا مملوک اختیارش دست مالک است. مالک دنیا با مملوک دنیا خیلی فرق دارد.

۞     از دنیا آنچه داری، مالکش باش نه مملوکش. تنها مملوک خدا و اولیائش باش که آنها هم به تو عزّت میبخشند. مگذار دنیا به عزّت و اختیارت لطمه بزند و تو را در خدمت خود در آورد. (در حدیث قدسی آمده است که خدا میفرماید: خَلَقتُ الاَشیاءَ کُلَّها ِلاَجلِکَ وَ خَلَقتُکَ ِلاَجلی: همهی چیزها را به خاطر تو آفریدم و تو را به خاطر خودم آفریدم.) مملوک دنیا بودن، دین مستقلی است و انسان را از طاعت و عبادت و بندگی خدا باز میدارد.

۞     اگر کسی مالک داراییهای خود باشد، در هر راهی که خواست، خرج میکند و با از دست دادن آنها غصّهدار نمیشود و امّا اگر کسی مملوک داراییهای خود باشد، ذلیلانه برای حفظ آنها تلاش میکند و اگر از دست او برود، محزون میشود. پس مالک باش نه مملوک! لَیسَ الزُّهدُ اَن لا تَملِکَ شَیئاً وَلکِنَّ الزُّهدُ اَن لا یَملِکُکَ شَیءٌ: زهد این نیست که مالک چیزی نباشی، بلکه معنای زهد این است که چیزی مالک تو نباشد.

۞     باید در دنیا مواظب بود به جای اینکه آنچه از دنیا داریم، مملوک و در اختیار و در خدمت ما باشد، ما مملوک دنیا نشویم و دنیا اختیارمان را به دست نگیرد و ما را به خدمت خود وا ندارد.

۞            هر کس از دنیا برگردد و به آخرت رو کند، خدا او را مالک دنیا میکند.

۞     ملکوت و باطنتان را همه میدانید از آن خداست. خدا میپرسد لِمَن المُلکُ الیَومَ: امروز مُلک مال کیست؟ خوشا به حال کسی که مُلک را هم مال خدا بداند.

۞     سالها قبل یک بار که آقا سیّد محمّدحسین (حسینی تهرانی) برای من از پزشکی نوبت ویزیت گرفته بود و همراه او به مطبّ دکتر رفته و در اطاق انتظارِ مطب، منتظر رسیدن نوبتمان بودیم، یکی از اعیان آن زمان هم همراه خانم محجّبهاش در بین بیماران بود. نوبت آنها پیش از ما بود. آن شخص خواست سیگاری بکشد، به ما هم سیگار تعارف کرد. من هم در پاسخ به او گفتم: دنیا عجب جایی است، رفتیم سیگار بکشیم، سیگار ما را کشید، رفتیم خانه بخریم، خانه ما را خرید، رفتیم زن بگیریم، زن ما را گرفت، رفتیم غذا بخوریم، غذا ما را خورد، رفتیم لباس بپوشیم، لباس ما را پوشید. بعد از چند فقره از این قبیل، به او گفتم: تا به حال چنین چیزهایی شنیده بودی؟ گفت: نه. گفتم: من هم نشنیده بودم. او خیلی به فکر فرو رفت. وقتی نوبتشان شد و به اطاق دکتر رفتند، آقا سیّد محمّدحسین به من گفت: با او چه کردی!

۞            تا وقتی به اختیار خودت دنبال دنیا بروی، عیبی ندارد؛ ولی اگر دیدی دنیا تو را دنبال خود میکشد، مراقب باش که خطرناک است.

۞     دنیا خوکی است به صورت خیک، نکند به طمع گرفتن خیک بیفتیم، بعد معلوم شود خوک است و دیگر او ما را رها نکند و ما غرق شویم.

۞            رفتنیها را رفته بگیر، چون خواهند رفت. ماندنیها هم خواهند ماند؛ جای نگرانی نیست.

۞     رفتنی محال است بماند و بالأخره میرود، لذا از همین حالا آن را رفته بگیر. کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ ذوالجَلالِ وَ الاِکرامِ. یعنی از همین الآن دنیا و ظلمت و جهل و غیر آن، همه فانی است. امّا عزّت خدا و عظمت حقّ و ماندنی است. ماندنی میماند. پس برای چه غصّه بخوریم؟

۞     قرآن فرمود: کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ: هر نفسی موت را میچشد؛ یعنی همین الآن دارد میچشـد، نه اینکه بعدها خواهد چشیـد و فرمـود: کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ وَ یَبقی وَجهُ رَبِّکَ: همهی

چیزها فانی است و وجه پروردگارت باقی میماند؛ یعنی دنیا همین الآن فانی است، نه اینکه بعداً فانی میشود و تنها خدا و خوبان خدا باقی ماندنی میباشند. دنیا اصلاً نیست. همین توجّه ما و حرف زدنهای ما در مورد دنیا، به دنیا صورت هستی داده است. این قضیه مانند داستان دو نفر رعیت است که هر شب پس از کار روزانهشان برای استراحت و تفریح به قهوهخانه میرفتند و با هم شوخی میکردند. یک شب یکی از آنها به شوخی به دیگری گفت: چرا حساب ما را روشن نمیکنی؟ یعنی چرا طلب من را نمیدهی؟ دیگری هم به شوخی به او جواب داد: حسابت را روشن میکنم. این شوخی تا دو سه ماه هر شب بین این دو نفر تکرار میشد، تا اینکه یک شب شکل جدّی گرفت. اوّلی گفت: چرا حساب من را روشن نمیکنی؟ اینکه نمیشود، سه ماه است هر شب میگویی روشن میکنم؛ امّا نمیکنی. دومی گفت: چه حسابی؟ چه چیزی را روشن کنم؟ من با تو حسابی ندارم. اوّلی گفت: چطور حسابی نداری؟ پس اینکه سه ماه است میگویی حسابت را روشن میکنم چیست؟ کار مشاجره و دعوا بین این دو بالا گرفت تا این که شخصی از راه رسید و پرسید: دعوا بر سر چیست؟ اوّلی به او گفت: سه ماه است این رفیقم به من میگوید حسابت را روشن میکنم؛ امّا نمیکند. دومی هم به او گفت: اصلاً من حسابی با او ندارم. آن شخص از حاضران در قهوهخانه پرسید، آنها هم گفتند: سه ماه است که ما شاهدیم هر شب اوّلی خواستار روشن شدن حسابش میشود و دومی هم میگوید روشن خواهد کرد. با این شهادت برای آن شخص مسلّم شد که حسابی در کار بوده است و لذا مبلغی از دومی گرفت و به اوّلی داد تا دعوا فیصله پیدا کند. این در حالی بود که فیالواقع اصلاً حسابی بین آن دو نفر نبود و همین حرف زدن مکرّر، چنین حساب مجعولی ایجاد کرد. دنیا هم همینطور است؛ آن‌قدر از دنیا گفتیم که چیزی که اصلاًَ نبود، صورت هستی به خود گرفت. لذا اگر توجّهمان را از دنیا برداریم و در موردش حرف نزنیم، اصلاً دنیایی نخواهد بود.

۞     اینکه قرآن فرموده است باید کم بخندند و باید بسیار بگریند، معنایش این است که جایی که در آن هستند، (یعنی دنیا)، جای خوبی نیست. در بهشت حزن و گریه نیست.

۞     دنیا قصّه است، قاف آن به غین تبدیل شد و شد غصّه. قصّه نه غصّه دارد، نه شادی. اگر دنیا شادی داشته باشد، اندک و بسیار زودگذر است. شادی همیشگی خوب است. دنیا برای شادی نیست.

۞     پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به خدا عرض کرد: اَللّهُمَّ لا تَجعَل مُصیبَتَنا فى دینِنا وَ لا تَجعَلِ الدُّنیا اَکبَرَ هَمِّنا وَ لا مَبلَغَ عِلمِنا وَ لا تُسَلِّط عَلَینا مَن لا یَرحَمُنا: خدایا مصیبت ما را در دین ما قرار نده و دنیا را همّ و هدف بزرگ‌تر ما و سرحدّ و نهایت علم ما قرار نده و کسی را که بر ما رحم نمیکند، بر ما مسلّط مگردان.

۞     اگر همّ عمدهی ما آخرت باشد، کفهی ترازوی آخرت ما سنگین میشود و پایین میرود. فَاَمّا مَن ثَقُلَت مَوازینُهُ فَهُوَ فى عیشَةٍ راضِیَةٍ: آن کس که کفهی عملش سنگین باشد، در زندگی پسندیدهای خواهد بود. سعی کنید ولو کمی هم شده، همّتان به آخرت بیشتر از دنیا باشد.

۞     موضع نظر حق‌تعالی قلب و نیّت و توجّه شماست. اگر توجّه قلبی و اقبال شما بیشتر به اوست و بیشتر قلب شما را محبّت حق‌تعالی گرفته است، شما طالب خدایید. کفهی ترازو هر طرف سنگین شد، تا آخر پایین میرود. اگر بیشتر توجّه قلبی شما به دنیاست، شما اهل دنیایید. داشتن یا نداشتن دنیا هیچ مهم نیست، علاقه و توجّه و دلبستگی به دنیا خیلی مذموم است؛ لذا توجّه به دنیا، دنیاست.

۞      طالب دنیا زن است؛ چون زن بیشتر در پی زینت است. هَمُّهُنَّ زینَةُ الحَیوةِ الدُّنیا: بیشتر اهتمام زنان به زینت زندگی دنیاست. جَمالُ النِّساءِ زینَتُهُنَّ وَ جَمالُ الرِّجالِ عَقلُهُم: جمال زنان با زینت ‌کردن آشکار میشود و جمال مردها در به کار انداختن عقلهایشان. چه بسا زنانی که مَرد هستند و چه بسا مردانی که زن هستند.

۞     خداوند زن را به گونهای آفریده است که باید زینت اوّلیهی خودش را حفظ کند. با توجّه به این خصوصیت زن، حضرت امیر علیه السّلام فرمود: اهل دنیا زن است. اینکه اهل دنیا میگوید باید با عادات و رسوم خلق همراه شوم تا آبرویم نریزد، از مظاهر همان اخلاق زنانه است. اصلاً آبرو برای ریختن در راه خدا و خوبان خدا است. خدا و خوبان مشتری جان و مال و آبرویت هستند، تو هم به همانها بفروش. در این عالم مرد خیلی کم است. سعی کن در این عالم مرد باشی.

۞            دنیا میته است، ولی استفاده از آن به قدر ضرورت و رفع اضطرار اشکالی ندارد.

۞     انسان در دنیا دو نوع غذا میخورد؛ یکی آب و نان برای بدن و دیگری ذکر خدا و خوبان خدا برای روح. وقت صرف کردن برای این غذاها باید بر اساس ارزش هر کدام باشد.

۞            دنیا را در کنار و حاشیهی کارتان قرار دهید.

۞            دنیا را فقط یک ‌‌بار نگاه کن؛ نظرهی اولی بلااشکال است و آخرت را چند بار، و صاحبخانه را همیشه!

۞     پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: نشانهی نور در قلب، فرارکردن از دنیا و روی‌‌ آوردن به آخرت و آمادگی برای موت قبل از رسیدن فوت است.

۞     اگر آمال و آرزوها نبود و انسانها سرگرم آجیلهای دنیا نبودند، یک طرفةالعین روحهایشان در بدنهایشان باقی نمیماند و به آخرت و به جوار پروردگار پرواز میکرد.

۞     دنیا عصایی است که در ابتدای راه، انسان به آن اتّکا میکند؛ به مال و فرزند و شغل و طرفداران و متّکی میشود. خداوند به حضرت موسی علیه السّلام فرمود: عصایت را بینداز. وقتی انداخت، دید اژدهاست و از آن ترسید. وقتی اژدها بودن آن را فهمید، خداوند به او فرمود: حالا نترس و دوباره آن را بگیر. موسی علیه السّلام دست انداخت توی چاک دهانش و آن را گرفت و دوباره به شکل عصا درآمد. امیدهای باطل اژدهاست. عصای اوّل را دزد میتواند ببرد، ولی عصای دوم را اگر موسی علیه السّلام خواب هم باشد، دزد و شیطان نمیتوانند ببرند. دنیای اوّل، سحر است و دنیای دوم که از ایمان تولید می‌شود، معجزه است. دنیای دوم خیلی ارزشمند است. دنیای بعد از نایل شدن به موت همان است که امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود یک ساعتش را به همهی عمر آخرت نمیدهم. انشاءالله ما هم طوری بشویم که هر چه را خداوند فرمود بینداز، بیندازیم.

۞     همانطور که خدا به موسی علیه السّلام فرمود عصایت را که گفتی با آن چنین و چنان میکنم، بینداز، بعد که انداخت و اژدها شد، گفت نترس و آن را بگیر؛ به مؤمنین هم میفرماید هر چه را از مال و زن و فرزند و مقام و شهرت و که داری رها کن، بعد که رها کرد و دید اژدهایند و خودش پاک شد، به او میفرماید حالا نترس و آنها را دوباره بگیر. انشاءالله خداوند ما را طوری بکند که هر چه را گفت ول کن، ول کنیم.

۞            دنیا آن‌قدر خیال است که اگر با خیالت همراه من بیایی، یک‌باره میبینی که جان دادهای و آمدهای آن طرف.

۞     دَعِ الباطِلَ حَتّی یَمحو: باطل را واگذار تا محو و نابود شود. حتّی مذمّت دنیا را نباید گفت. اصلاً حرف دنیا را نزن؛ چه خوب و چه بد. هر چه را ذکر کنی، بزرگ میشود و نقطهی مقابلش کوچک. دنیا و آخرت ضدّ همند.

۞     هر چه را ذکر کنید، در نفس شما بزرگ میشود و نقطهی مقابل آن کوچک میگردد. با ذکر دنیا و مصائب و مشکلات آن، هم خدا و آخرت در نفس شما کوچک میشود، هم غصّهی دنیا بزرگ میشود و هم بعد از دنیا تهیدست و خاسر خواهید بود.

۞     شنیدن کی بود مانند دیدن؟ این حرف، هم در مورد دنیا درست است و هم در مورد آخرت. هر چیزی از دنیا، حرفش بزرگ‌تر از خودش است. خودش را ببینی، آن را کوچک‌تر از آنچه شنیده بودی خواهی یافت. بر خلاف آخرت که هر چه هم تعریف بکنند، خودش بزرگ‌تر از آن است. علیرغم همهی تعریف و توصیفهایی که در قرآن و احادیث از آخرت شده است، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: ما لا عَینٌ رَأت وَ لا اُذُنٌ سَمِعَت وَ لا خَطَرَ عَلی قَلبِ بَشَرٍ: نه چشمی آن را دیده و نه گوشی آن را شنیده و نه به دل بشری خطور کرده است. خود صفات حمیده از وصفش بزرگ‌تر است.

۞     امیدوارم خداوند آن‌قدر دنیا را در نظرمان کوچک کند که اصلاً توجّهمان به آن نباشد و وقتی میآید و میرود، اصلاً متوجّه نشویم. توجّه به دنیا غمآور است.

۞            اگر از آخرت صحبت کنیم، کوچکش کردهایم و اگر از دنیا سخن بگوییم، بزرگش کردهایم. ما موظّف به آخرت هستیم.

۞     اصلاح امور دنیایمان را خود خدا عهدهدار شده است. ولی مردم دنیا به عکس عمل میکنند؛ بار سنگین دنیا را به دوش خود میکشند و آخرتشان را که باید خودشان برای آن تلاش کنند، به خدا وا میگذارند.

۞     خداوند گفته است امور دنیاتان بر عهدهی من و امور آخرتتان با خودتان. ما به گونهای عمل میکنیم که گویا امور دنیامان بر عهدهی خودمان است و امور آخرتمان را به خدا محوّل میکنیم.

۞            دنیایتان را به خدا وا بگذارید و در پی آخرت باشید.

۞     ائمّه علیهم السّلام فرمودند: نه دنیایت را برای آخرتت ترک کن و نه آخرتت را برای دنیایت. نان پیدا کردن و علم پیدا کردن در اجتماع بی آن که از راه درست خارج شوی، خیلی سخت است. اینکه بروی توی بیابان و از سبزیهای صحرا بخوری و عبادت کنی که هنر نیست.

۞     مَجاز، پل وصول به حقیقت است. محبّت مَجاز بالأخره از محبّت حقیقت سر در میآورد. همهی عالم چیزی جز محبّت و عشق نیست. دنیا مَجاز و آخرت حقیقت است. حقیقت و مَجاز نقطهی مقابل یکدیگرند. محبّت ما به هر کدام متمرکز شود، دیگری از خاطر میرود. امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: اِنَّ الدُّنیا وَ الآخِرَةَ عَدُوّانِ مُتَفاوِتانِ وَ سَبیلانِ مُختَلِفانِ. فَمَن اَحَبَّ الدُّنیا وَ تَوَلاّها اَبغَضَ الآخِرَةَ وَ عاداها وَ هُما بِمَنزِلَةِ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ وَ ماشٍ بَینَهِما کُلَّما قَرُبَ مِن واحِدٍ بَعُدَ مِن الآخَرِ: هرآینه دنیا و آخرت دو دشمن ناهمگون و دو راه مختلفند. پس هر کس که دنیا را دوست داشته باشد و به آن دل ببندد، کینهی آخرت را در دل گرفته و آن را دشمن میدارد و این دو به سان مشرق و مغربند و کسی که بین آن دو راه پیماید، هر چه به یکی نزدیک شود، از دیگری دور میگردد. لذا امام سجّاد علیه السّلام فرمود: ما مِن عَمَلٍ بَعدَ مَعرِفَةِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعرِفَةِ رَسُولِهِ اَفضَلُ مِن بُغضِ الدُّنیا: بعد از معرفت خدای عزّّوجلّ و معرفت رسولش، هیچ عملی برتر از بغض و دشمنی دنیا نیست. و فرمود: حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئَةٍ: دوستی دنیا منشاء همهی بدیهاست. امیرالمؤمنین علیه السّلام در مورد دنیا و آخرت فرمود: وَ لِکُلٍّ مِنهُما بَنُونٌ، فَکُونُوا مِن اَبناءِ الآخِرَةِ وَ لا تَکُونُوا مِن اَبناءِ الدُّنیا، فَاِنَّ کُلَّ وَلَدٍ سَیُلحَقُ بِاَبیهِ یَومَ القیامَةِ: هر یک از آن دو فرزندانی دارند، پس شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، زیرا در روز قیامت هر فرزندی به پدرش ملحق میشود.

۞     در دنیا هر چه داری، با خلق خدا بخور و در آخرت هر چه داری، مال خودت؛ چون در آخرت همه غنی هستند و به تو احتیاجی ندارند.

۞     در مورد آخرت اوّل غصّهی خودت را بخور و شکم خودت را سیر کن، بعد به دیگران فکر کن و مشغول شو. در مورد دنیا اوّل به دیگران رسیدگی کن بعد به خودت.

۞            معصوم یک طرفةالعین به دنیا آلوده نشده است.