Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






امر به معروف، تربیت و اصلاح
تالیفات استاد - کتاب مصباح الهدی
امر به معروف، تربیت و اصلاح

۞     کسی که تنها با زبان مردم را امر به معروف و نهی از منکر کند، یک عدّه تعریف او را میکنند و یک عدّه او را تکذیب میکنند. یعنی چون مردم را با زبان به سمت خود سوق داده است، یک عدّه موافق او و عدّهای مخالف او هستند. امّا اگر با عمل امر به معروف و نهی از منکر کرد، دیگران بدون اینکه به خود او توجّه کنند، مستقیم به سمت خدا میروند و از خدا تشکّر میکنند و آفتی ندارد. اوّلی اسلام و دومی ایمان است. امام صادق علیه السّلام فرمود: کُونُوا دُعاةَ النّاسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم: بدون زبانهایتان دعوت کنندهی مردم باشید.

۞     وقتی لقمان حکیم از دنیا رفت و جنازهاش را برای دفن آماده کردند، دو نفر از شاگردانش در حالی که به جنازهی او نگاه میکردند به هم گفتند لقمان در طول عمرش نصایح بسیار زیادی به ما کرد؛ امّا این نصیحت که امروز به ما میکند، در همهی عمرش چنین نصیحتی نکرده بود. یعنی عملاً دارد نشان میدهد که در پیشگاه الهی باید تسلیم و سکوت مطلق بود و اظهار وجود و رأی و سلیقه نکرد و به مقدّرات الهی تن داد.

۞            همانطور که خدا با کارهایش خودش را به بندگانش نشان میدهد، تو هم با اخلاق و عملت خودت را به زیردستانت نشان بده.

۞     حضرت امیر علیه السّلام فرمود: اُحصُدِ الشَّرَّ مِن صَدرِ غَیرِکَ بِقَلعِهِ مِن صَدرِکَ : بدی را از سینهی دیگران درو کن به وسیلهی ریشهکن کردن آن از سینهی خودت. شخص وقتی خودش را پاک کرد، دیگر در خلق شرّی نمیبیند.

۞     قوچی جلوی آینه ایستاده بود و عکس خود را در آن میدید و هر چه جلو و عقب میرفت میدید آن قوچ مقابل هم همان کار را میکند. قوچ شاخش را به قوچ مقابلش نشان داد و دید که او هم شاخ خود را به او نشان میدهد. آخرالامر با شاخ خود به قوچ مقابل حمله کرد و به آینه خورد و شکست و فهمید با خودش دعوا میکرده است. مؤمن آیینهی مؤمن است. اگر دیدی دیگری به تو حمله میکند، در واقع خودت هستی که در آینهی وجود او نمودار شدهای. با آینه جنگیدن بی‎‎معناست؛ خودت را اصلاح کن.

۞     در آیهی هفتاد و یکم سورهی توبه، اوّل ولایت و محبّت بین مؤمنین را و بعد امر به معروف و نهی از منکر را مطرح میکند. امر و نهی وقتی اثر میکند که محبّت برقرار باشد.

۞     عقرب و مار سمّی بهترند از کسی که به اسم امر به معروف و نهی از منکر، به افراد نیش میزند و آنها را میآزارد و از خدا و اولیا و دین بیزار میکند.

۞     امر به معروف جایی مؤثّر است که طرف مقابل به تو مؤمن باشد و تو را قبول داشته و دوست داشته باشد. هر جا قرآن فرمود: مؤمنین را چنین و چنان بکن، مقصود مُؤمِنین بِکَ است، یعنی کسانی که به تو ایمان دارند.

۞     در امر به معروف و نهی از منکر مواظب باشید با فروع دین، گردن اصول دین را نزنید. احکام شرع، فروع دین است و محبّت و ولایت خدا و اولیائش اصل دین است. خانهی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهما السّلام را به این جرم آتش زدند که اگر کسی از جماعت مسلمین کناره بگیرد و تا سه روز در جماعت حاضر نشود، باید خانهاش را سوزاند. معاویه به یزید گفت اگر خواستی با امام حسین علیه السّلام درگیر شوی، با شمشیر جدّش او را بکش؛ فَاقتُلهُ بِسَیفِ جَدِّهِ. یزید هم حکم خروج امام حسین علیه السّلام از دین را به علّت نیمه‌‌کاره گذاشتن حج و قیام علیه خلیفهی رسول‌الله صلّی الله علیه و آله و سلّم، از شریح قاضی گرفت و با فتوای فقهی، حضرت را به شهادت رساند.

به گونهای روی عمل به احکام فشار نیاورید که افراد را از خدا و دین منزجر سازید و به اصل دینشان، یعنی محبّت آنها به خدا و اهل بیت علیهم السّلام، لطمه وارد شود. مثل بچّهای که مادرش او را نزد استاد آهنگری به شاگردی گذاشته بود و هر روز صبح زود او را از خواب بیدار میکرد و میگفت برو استاد، و اینقدر به او فشار آورد که آخرالامر بچّه گفت خدا یا استاد را مرگ بدهد که من دیگر او را نبینم، یا استاد را کور کند که دیگر او مرا نبیند (هر دو طرف را به استاد زد.)

پدر و مادر مواظب باشند در اثر فشاری که برای عمل به عبادات و احکام به بچّه می‌آورند، محبّت بچّه به آنها لطمه نخورد. اگر پدر و مادر نمازخوان را فرزندشان دوست داشته باشد، خود فرزند نمازخوان میشود، نیاز به فشار آوردن زیاد نیست. و اگر از آنها منزجر شود، از دین و عمل به احکام نیز خواهد برید. اگر محبّت بچّه محفوظ ماند، ولو چند روزی در عمل به احکام شرع سستی کند، جای نگرانی نیست، آخرالامر به آغوش دین باز میگردد و با رغبت به احکام مقید میشود. عمل با کُره و بدون رغبت نه تأثیر سازنده دارد و نه ثواب و اجر. بگذارید فرزندانتان با رغبت به سمت دین و عبادت بیایند. همانطور که گیاهان و درختان را در فصل زمستان هرس میکنند و شاخههای اضافی‌شان را میزنند و اگر در بهار بزنند درخت آسیب میبیند و جای شاخهی کنده شده سیاه و خشک میشود، در نهی از منکر هم باید وقتی فرد در حالت خنکی و آرامی است، به او تذکّر داد. اگر در گرمای کار تذکّر بدهی، مؤثّر نخواهد بود و چه بسا موجب لجاجت او شود و محبّتش به خدا و اولیا و خودت هم لطمه ببیند.

۞            بچّهها را خیلی نهی نکنید، چون فطرتشان خراب میشود.

۞     وقتی دیدی یک روز صبح فرزندت خودش بیدار شد و بدون اینکه کسی به او بگوید، وضو گرفت و در گوشهی خلوتی نمازخواند، بدان نماز فرزندت را گرفت؛ سجدهی شکر به جا بیاور. مبادا از آن پس او را برای نمازخواندن تحریک کنی.

۞     جوانان این زمان، تحریک را دوست ندارند. نمیخواهد آنها را خیلی امر به معروف و نهی از منکر بکنید، آنها فطرتاً در راه هستند. با اخلاق و صفات شایسته و با نیّت خوب و دعای خیر در حقّ آنها کار کنید و آنها را به سمت کمالات ببرید. آنها را باید با نماز دوست کنید، نه اینکه فقط نمازخوان کنید. کار بعضیها بی‎‎نماز کردن مردم است. آنها با امر و نهی زیاد و مردم‌‌آزاری، جوانها را تارک‌الصّلاة میکنند، مقدّسمآبها و افراد سختگیر کارها را خرابتر میکنند.

۞     اینکه در احادیث آمده است در آخرالزّمان امر به منکر و نهی از معروف میکنند، معنی‌اش این است که امر به معروف و نهی از منکر که میکنند، اثر عکس دارد، چون دائم به افراد سیخ میزنند و آنها را از دین بیزار میکنند.

۞     به زور میشود کسی را مسلم کرد و مجبور نمود شهادتین بگوید، ولی ایمان به زور نمیشود. نکند بچّهات را به زور به نماز وادار کنی.

۞     بچّهها خوبند، قشنگند؛ به بچّهها خیلی ور نروید. اغلب پدر و مادرها به قصد خوبی کردن به بچّهها و تربیت آنها، بچّهها را خراب میکنند؛ چون علم ندارند. حالا که علم نداریم و نمیتوانیم درست کنیم، اقلاّ به حال خودشان بگذاریم و دائم به آنها امر و نهی نکنیم و اذیتشان نکنیم. با همین به اصطلاح تربیت کردنهاست که پدر و مادرها بچّهای را که با فطرت متولّد شده است، به راست یا چپ منحرف میکنند و یواشکی آنها را یهودی یا نصرانی میکنند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ حَتّی یَکُونَ اَبَواهُ یُهَوِّدانِهِ اَو یُنَصِّرانِهِ: هر نوزادی بر فطرت الهی متولّد میشود تا اینکه پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی میکنند. به نظر من اصلاً به بچّه دست نزن، خودت درست راه برو. بچّه که کنار تو است، همین که تو را میبیند، برای ساخته شدنش کافی است. چقدر ائمّه علیهم السّلام فرمودند مردم را با عملتان و نه با زبانتان به راه دین دعوت کنید.

۞     کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ حَتّی یَکُونَ اَبَواهُ یُهَوِّدانِهِ اَو یُنَصِّرانِهِ: هر نوزادی بر فطرت خدایی متولّد میشود ولکن پدر و مادرش او را یهودی و یا مسیحی میکنند. پدر و مادر دروغ و بدی را به بچّه یاد میدهند و به عنوان نهی از بدیها، بدیها را به بچّه معرّفی میکنند و الاّ در فطرت بچّه جز خوبی نیست.

۞     به زور افراد را به عبادت و عمل به احکام وادار کردن فایدهای ندارد. این کار مثل این است که از بازار میوههای خوب بخرید و به درخت چنار و نارون بچسبانید. چند روز که گذشت، میوهها میگندد و خشک میشود و میریزد. باید با محبّت و با عمل و نه با زبان، اشخاص را به دین خدا جذب کرد تا خودشان درخت میوه شوند و میوههای احکام و عبادت از درونشان سر برآورد.

۞     کسانی که مرتکب معصیت میشوند، هنوز به بلوغ نرسیدهاند. معصیت فرد نابالغ خیلی مهم نیست، برآشفته نشوید. بلوغ تنها به سن نیست.

۞     حضرت امیر علیه السّلام فرمود: أقیلُوا ذَوِی المُرُوءاتِ عَثَراتِهِم فَما یَعثُرُ مِنهُم عَاثِرٌ اِلاّ وَ َیدُ اللهِ بِیَدِهِ َیرفَعُهُ: از لغزشهای جوانمردان چشم بپوشید که هیچیک از آنها به لغزشی فرو نمیافتد، مگر اینکه دست خدا در دست اوست و او را بلند میکند.

۞            در همین بی‎‎عارها اغلب خدا چیز خوبی مثل صفت سخاوت یا مردانگی قرار داده است. لذا میگوییم آنها را از خودتان نرانید.

۞     آن‌قدر که گناه کردی و خدا به تو گفت عیب ندارد و این‌قدر که مثلاً نماز صبحت قضا شد و به خودت گفتی عیب ندارد، خوب برای گناهان و خطاهای دیگران هم بگو عیب ندارد و آنها را از خودت نران.

۞     همانگونه که خدا و اولیائش به خاطر خطای دوستانشان از آنها روی بر نمیگردانند و عنایاتشان را دریغ نمیدارند، شما هم با دوستانتان که از شما کوچک‌ترند، همینطور رفتار کنید. اگر خلافی از آنها سر زد، از آنها روی نگردانید و قطع رابطه نکنید؛ حتّی اگر به این خاطر خسارتی هم به شما وارد شد، خدا ضامن است و جبران می‌کند.

۞     پدر ثروتمندی چند پسر داشت. یکی از پسرها روزی به پدر گفت سهم من از ثروتت را بده تا بروم و برای خودم زندگی کنم. پدر هم سهمش را داد و پسر رفت. مدّتی که گذشت، پولهای پسر تمام شد و کارش به عملگی و کارگری کشید. روزی به این فکر افتاد که پدرم که برای کارهایش کارگر میگیرد، خوب است من هم بروم پیش او کار کنم و مزد بگیرم. به همین منظور نزد پدر آمد و از او خواست تا استخدامش کند. پدر گفت این فضولیها به تو نیامده، بیا برو پهلوی بقیهی بچّههایم و نیازی به کار کردن تو نیست. یک گوساله هم به میمنت آمدن پسرش قربانی کرد. پسرهای دیگر که سالها بود سر سفرهی پدر بودند و از او نبریده بودند، وقتی دیدند پدر برای پسر متمرّد گوساله قربانی کرد، ولی برای آنها که مطیع و سازگار بودند، یک بز هم قربانی نکرده است، قهر کردند. البته این مال جهل و بی‎‎توجّهی آنها بود. چون گوساله قربانی کردن پدر را دیدند، ولی سالها پذیرایی پدر از خودشان را فراموش کردند. داستان خدا با بندگانش هم همینطور است. نکند اگر خداوند فرد گناه‌کار تائبی را مورد محبّت قرار داد، ما نتوانیم تحمّل کنیم و از خدا قهر کنیم.

۞     اگر از مشقی که یک بچّهی دبستانی نوشته یا نقّاشیای که کشیده است، ایراد بگیری، چنان به او بر میخورد و اخم میکند و از تو ناراحت میشود که ممکن است تا چهل سال بعد هم یادش نرود و بالأخره تلافی کند و تو را به همان خاطر بزند که چرا صنع او را نکوهش کردی. بچّه که اینطور است، خدا و اولیای خدا چطور؟ آیا جا دارد از صنع آنها ایراد بگیری؟ شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین بچّه و فرزند و مصنوع ائمّه‌اند. اگر از آنها ایراد بگیری، به صانع و خالق آنها بر میخورد و آن وقت خودت ضرر میکنی.

۞     اگر خبردار شوی کسی به بچّه یا نوهی تو احترام گذاشته و محبّت کرده و او را بوسیده است، چقدر لذّت میبری و شاد میشوی و تشکّر میکنی؟ ائمّه علیهم السّلام چطور؟

۞     گرسنه و تشنه را نباید تحریض به خوردن و نوشیدن کرد. آدم ناشی کار خوب هم که میخواهد بکند، خراب‌کاری میکند. افراد تشنهی خدا و اهل بیت علیهم السّلام را تحریض کردن بی‎‎معناست.

۞            مَن لَم یُؤدِّبهُ الاَبَوانِ یُؤَدِّبهُ الزَّمانُ. هر که موعظهی انبیا و ناصحان را قبول نکند، زمانه ادبش میکند.