Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






انفاق، ایثار و از خود گذشتن
تالیفات استاد - کتاب مصباح الهدی
انفاق، ایثار و از خود گذشتن

۞            هر کس خود را در راه خدا به مؤمنین و مؤمنات ایثار میکند، خدا هم خودش را به او میدهد.

۞     گذشت خیلی جا دارد. هر چه برویم، باز هم راه هست. وقتی فرد در یک دوست غرق شود، از همه چیزش در راه او میگذرد. در راه محبّت خدا و اهل بیت علیهم السّلام باید از همه چیز گذشت.

۞     هر کس هر چیز در راه خدا بدهد، متناسب آن جزا میگیرد، البته باید قصدش خدا باشد و نه جزا گرفتن. اوّل پول و آبرو را بدهد، بعد اخلاق و صفات را، و آخرالامر جان و خودش را. خوب است انسان پاک‌باز باشد و خودش را در راه خدا بدهد. مثل قماربازی که همهچیزش را باخته و آخر کار خودش را هم میخواند. در قمار عشق با خدا و اولیائش باید پاک‌باز بود.

۞     هر وقت خواستی در راه خدا پیش بروی، مقداری از چیزهای سنگینی را که داری، بریز تا بارت سبک شود و راحتتر راه بروی، یعنی از مال، قدرت، علم و هر چه داری، به زیردستانت کمک کن تا سیر تو آسان شود.

۞            پول را باید پلی جهت حرکت خود به سوی خدا قرار داد. باید در راه خدا انفاق کرد تا به خدا رسید.

۞            آبرو را باید ریخت منتها در راه خدا.

۞     محبّ صادق ابتدا مال و آبرو را میدهد، ولی بعد میبیند خودش را که مهم‌تر از همهی تعلّقات است، بذل ننموده است و در واقع آنچه را هم که انفاق کرده است، برای خودش بوده است. درک این معنا جنبشی در او ایجاد می‌کند که خودش را در طبق اخلاص گذارده و ایثار میکند. کسی که از خود گذشت، از همهچیز گذشته است. بذل وجود، جامع همهی خیرات و نیکیهاست و کسی که چنین گذشتی نمود، همهی کارهای او خالص است و حقتعالی در وجود او حاکم است.

۞     خداوند فرمود: من، جان و مالتان را به بهشت خریدارم. آمدیم جان و مال خود را به او بفروشیم و با او معامله کنیم، وقتی به خود آمدیم، دیدیم که جان و مال و همه چیز ما از اوست و او مالک است. پس اصل معامله باطل شد. چون مالکیت او ثابت بوده و هست و برای آن لازم نیست معاملهای انجام شود.

۞     هنگامی که امام حسین علیه السّلام یکی از اصحاب را برای همراهی در سفر کربلا دعوت فرمود، او شمشیر و اسبی را نزد حضرت علیه السّلام فرستاد و عرضه داشت این شمشیر را همان کسی ساخته است که ذوالفقار پدر شما را ساخت و این اسب هم جفت اسب پدرتان است، اینها را از من بپذیرید و مرا از همراهیتان در این سفر معذور دارید. حضرت علیه السّلام برای او پیغام فرستادند که من خود تو را میخواهم، و الاّ خودم شمشیر و اسب پدرم را دارم و به شمشیر و اسب تو احتیاج ندارم. خدا هم گرچه اوّل گفت مالت را در راه من بده و بعد گفت نفست را در راه من بده؛ امّا آخر کار گفت من خودت را میخواهم و به مال و نفست احتیاجی ندارم.