Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






چرا قرآن به مرد اجازه داده است همسر خود را بزند؟
تالیفات استاد - کتاب حجاب و حقوق زن

یکی از پرسش‌هایی که در مورد احکام اسلام دربارهی زن مطرح می‌باشد، ناظر بر جواز تنبیه بدنی زن بوسیلهی شوهر است؛ که آن را ناعادلانه و مغایر شئون و حقوق انسانی زن می‌دانند.

اوّلاً باید توجّه داشت حکم مورد اشاره، دربارهی زنان ناشزه است که از تن دادن به وظایف زناشویی در قبال شوهر خود سربازمی‌‌‌زنند و نه همه‌ی زنان. قرآن کریم میفرماید: وَ اللاّتی تَخافونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ وَ اهجُروهُنَّ فِی المَضاجِعِ وَ اضرِبوهُنَّ فَاِن اَطَعنَکُم فَلا تَبغوا عَلَیهِنَّ سَبیلاً اِنَّ اللهَ کانَ عَلیّاً کَبیراً[i]: و زنانی را که از سرکشی آنها ( در وظایف زناشوییشان ) بیم دارید، نصیحت کنید؛ سپس در بسترها از آنان دوری کنید؛ سپس آنها را بزنید؛ پس اگر از شما اطاعت کردند، دیگر در پی توجیه و یافتن راهی برای تحت فشار قرار دادن آنها نباشید؛ که همانا خداوند والا و بزرگ است.

جز زن ناشزه، در مورد عموم زنان، حتّی زنی که مرد قصد طلاق دادن او را دارد و یا او را طلاق داده است، قرآن کریم کراراً بر رفتار پسندیده و شایسته‌ی مردان با زنان تأکید کرده است.[ii] از جمله، میفرماید: عاشِروهُنَّ بِالمَعروفِ[iii]: با زنان به نحو پسندیده و شایسته مراوده و معاشرت کنید.

بنابراین آنچه در قرآن کریم در مورد نحوهی رفتار با زنان ناشزه آمده است، امری استثنایی میباشد و حاکی از نحوهی رفتار مورد نظر قرآن با عموم زنان نیست.

ثانیاً زنی که از انجام وظایف زناشویی خود در قبال شوهرش، سربازمی‌‌‌زند؛ علاوه بر اینکه شوهرش را که تکالیف خود را در مورد او انجام داده است، تحت فشار قرار داده و اذیّت می‌کند؛ خانواده‌اش را در معرض متلاشی شدن قرار داده و به خود و فرزندانش نیز آسیب می‌رساند. بنابراین اندیشیدن تدبیری برای به‌خودآمدن زن و دست‌برداشتن او از این انحراف، هم به سود شوهر و فرزندان است و هم به نفع زن و بقای کانون خانواده‌ی او.

ثالثاً در آیه‌ی شریفه، از لطیف‌ترین راه به‌خودآوردن زن، یعنی پند دادن و نصیحت کردن، کار آغاز شده است و اگر زن با پند و اندرز به‌خود آمد و دست از رفتار منحرف خود برداشت و به فرمانبری از خواست شوهر تن داد؛ با توجّه به قسمت اخیر آیه، نوبت به مراحل بعد نمی‌رسد. امّا اگر پند و اندرز کارساز نشد و زن همچنان به کجروی خود اصرار ورزید؛ برای تنبّه او، مرد باید از طریق جدا ساختن خود از او در بستر یا جداساختن بستر خود، تأثیر منفی رفتار زن را بر عشق و علاقه‌ی شوهر، به او بفهماند. امّا اگر این کار نیز مؤثّر واقع نشد، نوبت به مرحله‌ی سوم می‌رسد که زدن است. لکن در این مرحله هم توجّه به دو نکته لازم است. نخست اینکه غرض از زدن، آسیب جسمی وارد آوردن به زن نیست؛ بلکه مقصود انجام کاری است که ناراحتی شوهر را برساند و زن را از نظر روحی متنبّه سازد. شاهد این امر احادیثی است که پیامبر و ائمّه علیهم السّلام در این مورد بیان داشته‌اند.

امام باقر علیه السّلام فرمودند: اِنَّهُ الضَّربُ بِالسِّواکِ[iv]: مقصود از این زدن، زدن با چوبه‌ی مسواک است. از پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز نقل شده است که فرمودند: لا تَضرِبوا نِسائَکُم بِالخَشَبِ فَاِنَّهُ فیهِ القِصاصَ وَلکنِ اضربوهُنَّ بِالجوعِ وَ العُری حَتّی تُریحوا فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ[v]: زنانتان را با چوب نزنید؛ زیرا در این نوع زدن قصاص بر شما واجب می‌شود؛ لکن آنها را با گرسنگی و برهنگی بزنید، تا در دنیا و آخرت به راحتی نایل شوید. به بیان دیگر، جامه و غذای مورد علاقه‌ی آنها را برایشان تهیّه نکنید؛ تا به‌خود آیند و دست از سرکشی و انحراف بردارند. در نتیجه در آیه‌ی مورد بحث، جنبه‌ی روانی تنبیه مدّ نظر است، نه تحت ضربات شدید قرار دادن بدن زن. علی علیه السّلام فرمودند: اَلمَرأةُ رَیحانَةٌ لَیسَت بِقَهرَمانَةٌ[vi]: زن گلی خوشبوست و پهلوان نیست. این جمله اشاره دارد که با زن باید به لطافت رفتار کرد و در پی زورآزمایی با او نبود.

دوم اینکه امروزه متخصصان تعلیم و تربیت از یک سو و کارشناسان حقوقی و جرمشناسان از سوی دیگر، به این حقیقت رسیده‌اند که در مواردی، اصلاح و تربیت شخص خطاکار، جز از راه تنبیه بدنی امکان‌پذیر نیست و ناکارآمدی شعار حذف مطلق تنبیه و کیفرهای جسمانی، در عمل اثبات شده است. البتّه تنبیه که با نظری خیرخواهانه و به قصد اصلاح و تربیت شخص انجام می‌شود، چیزی است غیر از تلافی انتقامجویانه و یا عقوبت و مجازات مجرم. بر همین اساس، اسلام در موارد نادری که سایر تدابیر اصلاحی سودمند واقع نمی‌شود، به عنوان آخرین راه حل، تنبیه بدنی را برای اصلاح و نجات شخص از انحراف و تباهی، مجاز می‌شمارد. امّا در این موارد نیز همان گونه که اشاره شد، از یک سو تأکید می‌کند که شخص تنبیهکننده نباید در صدد تشفّی خاطر خود از راه آزردن طرف مقابل باشد و از سوی دیگر توجّه میدهد شخص در تنبیه بدنی باید مراقب باشد که زدن به نحوی شدید نباشد که از آن آثاری همچون سیاه شدن جای ضربات، به جا ماند؛ که در این صورت، شخص تحت تنبیه، شرعاً و قانوناً حقّ دیه و قصاص خواهد داشت. اگر آثار ضربات بیشتر باشد، ممکن است به اجرای حد نیز منجر شود.

بر اساس آنچه گفته شد، ممکن است در موارد نادری، برای نجات زن نادان و سرکش، از بدبخت کردن خود و خانوادهاش، لازم باشد، با نیّت خیر و بدون قصد انتقام و با مدّ نظر داشتن تأثیر روحی و نه جسمی تنبیه، در حدّ محدودی که موجب دیه یا قصاص نشود، زن مزبور مورد تنبیه بدنی قرار گیرد. تأکید آخر آیه بر این که خداوند والا و بزرگ است، هشداری است به شوهر، که به استناد قدرت جسمانی خود، نسبت به همسر سرکش و منحرفش، ظالمانه رفتار نکند؛ زیرا خداوند از شوهر، بالاتر و بزرگتر است و در صورت رفتار ظالمانهی او با زن مزبور، خدا شوهر ظالم را مجازات خواهد کرد.

ثالثاً تنبیه بدنی در اسلام، منحصر به زن نیست. در قوانین قضایی اسلام بابی تحت عنوان تعزیر وجود دارد. تعزیرات غیر از حدود شرعی است که به عنوان مجازات اِعمال میگردد. تعزیرات تنبیهاتی است که حاکم شرع برای تنبّه و اصلاح شخص خطاکار لازم تشخیص میدهد و بخشی از این تنبیهات که نسبت به مرد و زن خطاکار اِعمال میشود، تنبیهات بدنی است.



  1. ۱ـ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۳۴/
  2.    ۲ـ سوره‌ی بقره، آیه‌های ۲۲۸ تا ۲۴۱ ، سوره‌ی نساء، آیه‌های ۱۹ و ۲۵ و سوره‌ی طلاق، آیه‌های ۲ و ۶/
  3.   ۳ـ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۱۹/
  4. ۱ـ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه‌ی ۳۴ سورهی نساء.
  5. ۱ـ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۴۹/
  6. ۲ ـ نهج البلاغة، نامه‌ی ۳۱/