Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






چرا در برخی احادیث، زنان مورد نکوهش قرار گرفته‌اند؟
تالیفات استاد - کتاب حجاب و حقوق زن

یکی دیگر از پرسش‌هایی که در مورد نظر اسلام درباره‌ی زن مطرح می‌باشد، ناظر بر احادیثی است که به کاستی‌ها و عیوبی در زن اشاره نموده و زن را به‌ سبب آنها مورد نکوهش قرار داده‌اند.

با توجّه به اینکه در مقام بررسی تفصیلی یکایک احادیث مزبور نیستیم، نکاتی کلّی را ذکر می‌کنیم که با دقّت در آنها، می‌توان به پاسخ پرسش فوق دست یافت.

نخست اینکه هر عبارتی را که به نام حدیث نقل شده است، نمی‌توان با قاطعیّت، سخن معصوم دانست. به علّت وجود احادیث مجعول و ضعیف و برای تشخیص احادیث موثّق و قابل اطمینان و نیز به‌منظور درک مدلول و معنای واقعی احادیث، دانشی به نام علم الحدیث در جهان اسلام ایجاد شده است که بدون مراجعه و استفاده از آن، نمی‌توان از اینکه جمله‌ای به‌راستی متعلّق به معصوم است و در صورت تعلّق به معصوم، مقصود و منظور واقعی معصوم از بیان آن چه بوده است، اطمینان حاصل کرد. بنابراین ابتدا باید با بهره‌گیری از علم الحدیث، در مورد اینکه کدامیک از احادیث مورد اشاره را می‌توان مطمئنّاً سخن معصوم دانست، بررسی کرد. در این بررسی، برخی از احادیث مورد استناد سؤال‌کنندگان، از دور خارج می‌شوند.

دوم اینکه نکوهش موجودی به‌ علّت کاستی و عیبی، وقتی معقول و منطقی است، که وجود آن عیب و کاستی، در حوزه‌ی اختیار شخص مورد نکوهش باشد. هیچ شخص خردمند و عاقلی، موجودی را به‌ علّت کاستی و نقصی که اختیاری او نیست، نکوهش و مذمّت نمی‌کند. به‌عنوان مثال، در عین اینکه در سنگ عاطفه و عقل وجود ندارد؛ کسی سنگ را به‌ علّت بی‌عاطفگی یا بی‌خردی، مستحقّ نکوهش نمی‌داند و آن را مذمّت نمی‌کند؛ زیرا سنگ در داشتن این خصوصیّات، مختار نیست. در مورد زن نیز همین حکم صادق است. مثلاً هیچ شخص عاقلی، زن را به‌ علّت اینکه در صورتش ریش نمی‌روید، مستحقّ نکوهش نمی‌داند و مذمّت نمی‌کند؛ چنان که ستایش مرد را به‌ علّت روییدن ریش در صورتش، منطقی نمی‌داند. بنابراین در مواردی که احادیث، به برخی ویژگی‌های تکوینی زن، همچون ظرافت و کمی قدرت جسمانی و معافیّت از اموری چون جهاد و کارهای دشوار به علّت آن یا عادات ماهانه و معافیّت از انجام عبادات در آن دوران، اشاره می‌کنند، نباید آنها را حمل بر نکوهش کرد.

سوم اینکه نکوهش شخصی به‌ علّت کاستی و عیبی، نشان می‌دهد شخص مزبور می‌تواند آن ویژگی منفی را نداشته باشد. در نتیجه اگر در برخی احادیث، زن به‌ علّت کاستی‌ها و عیوبی مورد نکوهش قرار گرفته است، خود آن احادیث بهترین دلیل است بر اینکه زن می‌تواند آن خصوصیّات منفی را نداشته باشد.

چهارم اینکه در قرآن کریم، بارها انسان مورد نکوهش
قرار گرفته است و با تعابیری همچون کَفّار
[i] و کَفور[ii]:
بسیار کفران‌پیشه، کَنود
[iii]: بسیار ناسپاس، قَتور[iv]: بسیار بخیل،
هَلوع
[v]: بسیار حریص، ظَلوم[vi]: بسیار ستمگر، جَهول[vii]: بسیار نادان، عَجول[viii]: بسیار شتابزده، ضَعیف[ix]: ناتوان و یَئوس[x]: یأس پیشه، مورد نکوهش قرار گرفته است. بی‌شک این نکوهش‌ها حاکی از این نیست که انسان، خواه ناخواه، دارای چنان ویژگی‌های مذمومی است و راه گریزی از آنها ندارد. بلکه مقصود این است که زمینه‌ی طبیعی وجود انسان به‌گونه‌ای است که اگر همچون گیاهی وحشی و خودرو، که زیر دست باغبان کاردانی پرورش نیافته است، تحت تربیت مکاتب و مربّیان الهی قرار نگیرد و خودرو بار بیاید، دارای چنان ویژگی‌های نکوهیده‌ای خواهد بود. بر همین اساس، وقتی هم زن به علّت عیوب و نقایصی، مورد نکوهش احادیث قرار می‌گیرد، به این معناست که زمینه‌ی طبیعی وجود زن به‌گونه‌ای است که اگر تحت تربیت مکاتب و مربّیان الهی قرار نگیرد و همچون گیاه وحشی و خودرو، رشد کند، دارای چنان خصوصیّات ناپسندی خواهد شد. در نتیجه، نکوهش‌های مزبور شامل زنانی که تحت تربیت دین، به وارستگی و شایستگی نایل شده‌اند، نمی‌باشد.

نکته‌ی فوق وقتی روشن‌تر می‌شود که به تجلیل‌هایی که گویندگان همان احادیث حاوی مذمّت، از زنان بزرگ عالم کرده‌اند، توجّه شود. به‌عنوان مثال، ستایش‌هایی را که در احادیث فراوان، از حضرت فاطمه، حضرت خدیجه، حضرت زینب و حضرت معصومه سلام‌اللهعلیهنّ صورت گرفته است، اگر در کنار احادیث حاوی مذمّت زنان قرار دهیم، روشن می‌شود که نکوهش‌های مزبور، ناظر بر همه‌ی مصادیق جنس مؤنّث و تمامی زنان نیست.

پنجم اینکه دقّت در زمان و شرایطی که معصومان علیهم‌السّلام چنان نکوهش‌هایی از زن کرده‌اند، به‌خوبی نشان می‌دهد که اغلب این نکوهش‌ها ناظر بر موارد خاص و زنان غیرمهذّب و سبکسر معیّنی می‌باشد که مسبّب فتنه‌ها و خسارات عظیم در تاریخ بشریّت بودند. جملات نکوهش‌آمیز امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در ماجرای جنگ جمل را، که به‌سرکردگی یکی از همسران رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم برپاشد و به ریخته شدن خون جمع عظیمی از مسلمانان منجر گردید، می‌توان به‌عنوان یکی از مصادیق نکته‌ی فوق، مورد توجّه قرار داد. همچنین نکوهش‌های ناظر بر زنان غیرمهذّب، تجمّل‌پرست، دنیاطلب و هوسباز را، توسّط پیامبر و ائمّه علیهم‌السّلام میتوان به‌عنوان مصداق دیگری برای نکته‌ی مذکور، مورد دقّت قرار داد. بنابراین چنان نکوهش‌هایی، شامل زنان مهذّب، معنویّت‌گرا و مطیع اوامر الهی نخواهد بود.

ششم اینکه برخی احادیث مورد استناد سؤال‌کنندگان، اساساً حاوی مذمّتی از جنس زن نیست؛ بلکه نوعی تحذیر از قراردادن زن در موقعیّت‌ها و شرایطی است که به دلیل خصوصیّات تکوینی و وجودی زن، احتمال لغزش وی در آنها زیاد است. به بیان دیگر، آن موقعیّت‌ها و شرایط، زمینه‌ی مساعدی برای لغزش و خطای شخصی است که چنان خصوصیّاتی دارد. لذا این احادیث درصددند از قرارداده شدن زن در معرض آن لغزشگاه‌ها جلوگیری کنند. چنین احتیاط و پیشگیری در مورد هر کس انجام شود، کاری منطقی است. کما اینکه قرآن کریم به همه‌ی مردان و زنان مؤمن هشدار می‌دهد: لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی التَّهلُکَةِ[xi]: با دست خودتان، خود را به هلاکت نیفکنید. یعنی خود را در معرض تباهی و هلاکت قرار ندهید. و بر همین مبنای منطقی، عقلا میگویند: اِتَّقوا مِن مَواضِعِ التُّهَمِ: از موقعیّت‌ها و جایگاه‌هایی که در آنها ممکن است مورد اتّهام قرارگیرید، بپرهیزید.

گرچه در لغزشگاه‌ها، لغزیدن قطعی نیست؛ لکن به‌دلیل زیاد بودن احتمال لغزش، احتیاط و حزم حکم می‌کند که شخص، خود را از معرض آنها دور نگه‌دارد. یکی از علل نهی حضور شخص مسلمان در مجلس گناه، در عین قطعی نبودن آلوده شدن شخصی که در چنان مجلسی حاضر می‌شود؛ همین نکته است. بر همین اساس، به علّت برخی ویژگی‌های روانی در زن، از جمله، عواطف و احساسات شدید، در برخی احادیث، مردان از قراردادن زنان در موقعیّت‌ها و شرایط خاصّی و محوّل کردن کارهای معیّنی به ایشان، تحذیر شده‌اند؛ تا نه خودِ زن دچار لغزش شود و نه کسی بتواند او را به لغزش وادارد و بلغزاند. چنان که در امر ازدواج نیز، زنانی که برای نخستین بار قصد ازدواج دارند، مکلّف شده‌اند تنها در صورت موافقت پدر یا ولیّ شرعی خود، پذیرای ازدواج با شخص مورد نظرشان شوند؛ زیرا این خطر وجود دارد که مرد هوسبازی، با نیّتی ناپاک، به تحریک احساسات دختر بپردازد و از این طریق، اعتماد او را جلب کند و او را بازیچه‌ی هوسرانی‌های خود سازد و پس از نیل به خواسته‌اش، بیرحمانه او را ترک گوید. ضمیمه شدن موافقت پدر، که کمتر احساساتی و بیشتر منطقی تصمیم می‌گیرد، به موافقت دختری که تجربه‌ی ازدواج ندارد و بیشتر، تحت تأثیر عواطف و احساسات تصمیم می‌گیرد، تدبیری است برای جلوگیری از وارد آمدن چنین آسیبی به دختر و به‌هیچ وجه نباید آن را سلب اختیار و آزادی‌عمل از دختر در امر ازدواج، به‌حساب آورد. هر شخص منصفی تأیید می‌کند که اندیشیدن چنین تدبیری در برابر چنان خطر محتملی، کاری کاملاً منطقی و لازم است.

همان‌گونه که در آغاز اشاره شد، نکات فوق ناظر بر کلیّات پاسخ پرسش از احادیث مورد بحث است و در مورد هر یک از احادیث مزبور، نکات خاصّی وجود دارد که ذکر آنها نیاز به مجال بیشتری دارد.




  1. ۱ـ سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی ۳۴/
  2. ۲ـ سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۶۷/
  3.   ۳ـ سوره‌ی عادیات، آیه‌ی ۶/
  4.     ۴ـ سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۱۰۰/
  5.  [v]ـ سوره‌ی معارج، آیه‌ی ۱۹/ 
  6.  [vi]ـ سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی ۳۴/ 
  7. ۳ـ سوره‌ی احزاب، آیه‌ی ۷۲/
  8. ۴ـ سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۱۱/
  9. ۵ـ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۲۸/
  10. ۶ـ سوره‌ی هود، آیه‌ی ۹/
  11. ۱ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۹۵/