Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






نفی برخی بزرگان صوفیّه توسّط صوفیان بزرگ دیگر
تالیفات استاد - کتاب سر حق

نکتة دیگری که مخالفان و منکران عرفان و تصوّف برای اثبات نظر خود به آن استدلال نموده‌اند وجود اختلاف بین برخی از سران صوفیّه با یکدیگر است. در این مورد نیز باید توجّه داشت که صِرف این امر که برخی از بزرگان صوفیّه، برخی از دیگر صوفیان بزرگ را نفی و حتّی تکفیر نموده‌اند، نمی‌تواند دلیل بطلان عرفان و تصوّف واقع شود. زیرا در عرصة عرفان و تصوّف، همچون همة رشته‌های علوم ظاهری، مراتب و سطوحی وجود دارد و در نتیجه همان گونه که ممکن است یک فیلسوف یا متکلّم نتواند مطلب فیلسوف و متکلّمی را که در سطحی بالاتر از او قرار دارد، درست بفهمد و هضم کند و لذا آن را باطل بشمرد و گویندة آن را نفی و طرد کند؛ چنان که این امر بارها در تاریخ اسلام اتّفاق افتاده است و در اثر همین نکته، متکلّمان یا فیلسوفانی، متکلّم یا فیلسوف دیگری را تکفیر و لعن نموده‌اند؛ در حوزة عرفان و تصوّف نیز چنین امری محتمل است. لذا اوّلاً نمی‌توان آن نفی و تکفیر را دلیل بطلان طرف مقابل تلقّی کرد، بلکه باید علّت و دلیل نفی و تکفیر مزبور را شناخت و ارزیابی نمود تا بتوان تشخیص داد حق با کدامیک است. البتّه ممکن است پس از بررسی مشخص شود که هر دو طرف مطلب درستی می‌گفته‌اند، لکن مقصود و منظور یکدیگر را درست متوجّه نشده‌اند و در نتیجه هیچ یک را نتوان باطل شمرد.  

ثانیاً به فرض این که یکی از دو طرف باطل باشد، طرف مقابل، محقّ خواهد بود و در نتیجه بطلان طرفین، یعنی بطلان کلّ عرفان و تصوّف را از آن نمی‌توان نتیجه گرفت.به هر تقدیر همان گونه که وجود اختلاف نظرهای شدید و نفی و طردهای بسیار در حوزة فقه، تفسیر، حدیث، کلام و فلسفه، نمی‌تواند دلیلی بر بطلان هر یک از علوم مزبور شود، اختلاف نظر و نفی و طرد بین عرفا و صوفیّه نیز دلیل بطلان عرفان و تصوّف نخواهد بود.

آنچه گفتیم غیر از مواردی است که برخی عرفای حقیقی، عارف‌نمایان و شیّادانی را که تحت نام عرفان و تصوّف، به دزدی دین و دنیای عوام می‌پرداختند، و یا عرفان‌مشربانی را که عمری را به حفظ و تکرار اصطلاحات عرفانی تباه ساخته‌ و از سلوک عملی و نیل به مدارج عرفانی باز مانده بودند، نفی و انکار می‌کردند[i]. از چنین مواردی نیز قطعاً بطلان کلّ عرفان و تصوّف نتیجه نمی‌شود. آیا خود عارفان نیستند که در نفی عارف‌نمایان فریاد برداشته‌اند که:

از هـزاران تـن یـکـی تـن صـوفـی‌انـد

مـا بـقـی در سـایـة او مـی‌زینـــد

*

نقد صوفی نه همه صافی و دلکش باشد

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

*

نقــدهـا را بـود آیـا که عیـاری گیـرند

تا همه صـومعه داران پی کاری گیرند

*

صوفی شهر را ببین لقمة شبهه می‌خورد

پاردمش دراز باد این حَیـَوان بی‎علف



  1. برای نمونه ن.ک.به: ملاّصدرا، کسر اصنام الجاهلیّة.