Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






۹ـ ریاضات و عبادات شاقّ و بدعت‎آمیز
تالیفات استاد - کتاب سر حق

برخی گروه‌های صوفیّه برای تربیت سالکان، ریاضت‎های مشقّت‌آمیز و اعمال عبادی خاصّی را ابداع و تجویز می‏کنند که به هیچ وجه ریشه‌ای در متون دینی و تأییدی در سنّت و سیرة معصومین علیهم السّلام برای آن‎ها نمی‌توان یافت. این ریاضات و عبادات، سالک را از زندگی متعادل انسانی که اسلام برای فرد مسلمان می‌پسندد و پیامبر و ائمّه علیهم السّلام و صحابة‌ شایستة آنان در قالب آن رفتار می‌کردند، خارج می‌سازد.

در این مورد باید توجّه کرد که اوّلاً آنچه از اعمال و عبادات که برای رشد و تکامل انسان مسلمان لازم و مفید بوده است، شارع مقدّس در قالب احکام دین، در طیف گستردة عمل به واجبات و ترک محرّمات و عمل به مستحبّات و ترک مکروهات و بسنده کردن به حدّاقل و تنها در حدّ رفع ضرورت پرداختن به مباحات، مقرّر داشته است. از سوی دیگر دشواری‌ها و مشقّاتی را که تحمّل آن‎ها برای رشد و تکامل هر شخص لازم است، خداوند به طور طبیعی در جریان زندگی وی پیش می‌آورد و درنتیجه اگر شخص طالب رشد و تکامل است باید با روح صبر و تسلیم و رضا با آن مشکلات مواجه شده و از صمیم دل و جان، طبق دستورات دین و احکام الهی، و بی ‎‌آن که به رفتاری دیگر مایل باشد، در آن موقعیّت عمل کرده و در برابر آن مشکلات عکس‎العمل نشان دهد. گریز از ریاضت‌های خداداد و پرداختن به ریاضت‎های خود ساخته، رشد و تکامل واقعی در پی نخواهد داشت. بنابراین پرداختن به عبادات خود ساخته و تحمیل نمودن ریاضت‌های تصنّعی بر خود، نه مفید است و نه لازم.

ثانیاً در موارد بسیاری فشار بیش از اندازه وارد کردن به خود در قالب عبادت‌های افراطی و ریاضت‌های شاقّ، نه تنها موجب تسریع در نیل به مقصود نمی‌شود، که به مبتلا شدن شخص به فرسودگی و ضعف و بیماری‌های جسمی و عصبی و نیز خستگی و افسردگی روحی[i] و دلزدگی و بی‎رغبتی به عبادت و معنویّت و دیانت منجر شده و نهایتاًً شخص برای همیشه از رسیدن به مقصود باز مانده و یا لااقلّ دستیابی او به مقصود به تأخیر می‌افتد. بنابراین چنین رفتارهای افراطی و خارج از رویّه، نه مفید است و نه لازم. راه نیل به مقصود پرهیز از عجله و شتابزدگی و تن دادن به حرکت تدریجی و معتدل و پیشه کردن طریق صبر و انتظار است.[ii]

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

ثالثاً عبادت‌های افراطی و ریاضت‌های سخت، سبب می‏شود که اگر سالک به مراتبی از کمال هم دست یابد، آن را ناشی از تلاش و تقلاّی خود پنداشته و به عمل خویش متّکی و مغرور شود و به جای این که خدا را ربّ و پرورش دهنده و رشد دهندة خویش ببیند، خود را در تکامل خویش مؤثّر بپندارد و این خودبینی و خدا را ندیدن، به معنای سقوط به پایین‏ترین درجة انحطاط قابل تصوّر برای فرد است.

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکّل بایدش

رابعاً آنچه در طیّ طریق عرفان به سرعت نیل به مقصود کمک می‌کند افزودن بر میزان صدق و اخلاص و شوق و محبّت در عمل است نه افزایش حجم و مقدار عمل. به بیان دیگر باید به ارتقاء کیفیّت و افزودن بر حُسن عمل اهتمام ورزید نه بر زیاد کردن حجم و افزودن کمیّت آن.

خامساً با توجّه به توقیفی بودن عبادات و منوط بودن آن به مقرّر شدن از سوی شارع، ابداع عبادات خود ساخته، نوعی بدعت است و بدعت در دین و افزودن خود ساخته‌های خویش بر آن، به یقین عملی حرام و مورد انزجار خداوند است و با فعل حرام و منفور پروردگار، قطعاً به قرب الهی نمی‌توان راه یافت و کسی که چنین بدعت‌هایی را جعل می‌کند و کسانی که به این بدعت‎ها عمل می‌کنند، نه تنها مقرّب و محبوب خداوند نیستند، که منفور و مطرود درگاه الهی‌اند.همانگونهکه قرآن کریمبهپیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم امر کرد که:بگو اگر براستی خدا را دوست دارید از منپیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و محبوب خدا شوید.[iii] و به مؤمنان فرمود: هر آینه در وجود و رفتار پیامبر خدابهترین الگو برای تأسیّ و پیروی شما وجود دارد.[iv] تنها راه نیل به مدارج کمال، اقتدا به پیامبر و اهل بیت بزرگوارش علیهم السّلام و پرهیز از هر نوع بدعتگذاری و رفتارهای بدعت‎آمیز است.



  1. [i]. حالت گرفته، افسرده و محزونی که در چهره و رفتار این گونه سالکان مشاهده می‎شود، دیگران را نسبت به عرفان و سلوک، حتّی به دین و ایمان، بدبین، بی‎رغبت و گریزان می‎سازد. در حالی که سالک راستین، نه چنین فشارهای بی‎رویّه‎ای بر خود وارد می‎کند که در اثر رنجوری و خستگی ناشی از آن‎ها، چهره‎ای گرفته و خُلقی تنگ و تلخ داشته باشد و نه از آنچه خداوند در زندگی وی مقدّر ساخته و پیش آورده ناخرسند و تلخکام است. مؤمن از این که خدایی بدین خوبی و دوست داشتنی و اولیایی با این حُسن و شایستگی دارد، شادمان، و از فضل و رحمت خداوند، سرشار از بهجت و سرور است. خدای متعال به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‎فرماید: قل بفضل الله و رحمته فبذلک فلیفرحوا: بگو به فضل و رحمت الهی، پس به سبب آن باید شادمان و فرحناک باشند. (سورة یونس، آیة ۵۸) همچنین مؤمن از مقدّرات الهی، خشنود و شادکام است.
  2.  حزن و غم فراق از خدا و خوبان خدا، جز در چنین دل شادی جای نمی‎گیرد و جایگاه این حزن و اندوه نیز تنها قلب مؤمن بوده و با وجود آن، چهرة وی سرشار از شادمانی و طراوت است. چنان که امیرالمؤمنین علیه السّلام می‎فرمایند: المؤمن بِشره فی وجهه و حزنه فی قلبه: شادمانی و بهجت مؤمن در چهره‎اش و اندوه و غم او در دلش قرار دارد. (سیّد رضی، نهج‌البلاغه، حکمت ۳۳۳). جلوة کامل این حقیقت را در وجود مقدّس پیامبر اکرم و اهل بیت بزرگوارش علیهم السّلام به خوبی می‎توان مشاهده کرد.
  3.  چهرة متبسّم، خندان، پرنشاط و شادمان و برخوردهای جذّاب و گیرایی که در سالکان و عارفان راستین وجود دارد، سبب می‎شود دیگران نیز به معنویّت و عرفان و دین و ایمان خوش‎بین شده و بدان رغبت یافته و روی آورند.  
  4. [ii]. نقطة مقابل رفتارهای افراطی فوق، به حدّاقلّ واجبات عمل کردن و تا مرز محرّمات پیش رفتن است. برخی اشخاص در وظایف شرعی خویش نهایت تلاش را به خرج می‎دهند تا توجیهی برای معاف تلقّی کردن خود از احکام بیابند و در انجام تکالیفی که راهی برای گریز از آن‎ها نمی‎یابند نیز به مختصرترین صورتی که رافع تکلیف از ایشان است بسنده می‎کنند. در حوزة نهی‎های شرع هم حدّاکثر اهتمام را به خرج می‎دهند تا توجیهی برای عدم حرمت آن‌ها و مباح بودن امور مزبور برای خویش بیابند و در عرصة عمل تا مرزی که پس از آن، حرمت قطعی است به پیش می‎روند. دینداری این اشخاص همچون درس خواندن محصّلانی است که هدف خود را به دست آوردن حدّاقلّ نمرة قبولی در امتحانات قرار داده‎اند. این محصّلین در معرض دو خطرند. نخست این که وقتی آن‎ها تنها به میزانی به خواندن و فراگیری مطالب درسی می‎پردازند که حدّاقلّ نمرة قبولی را به دست بیاورند، این احتمال که در عمل، اندکی کمتر از انتظار خود نمره بگیرند و درنتیجه مردود شوند به طور جدّی وجود دارد. دّوم این که حتّی اگر حدّاقلّ نمرة قبولی را به دست آورند و به همین نحو تحصیلات خود را به پایان برسانند، بی‎شک در رشتة خود فرد دانا و متبحّری نخواهند بود و توانمندی عملی انجام شایستة وظایف تخصّصی خویش را نخواهند داشت. کسانی هم که در انجام تکالیف شرعی و پرهیز از منهیّات دین حدّاکثر همّت خود را بر حدّاقلّ‎ها گمارده‎اند، اوّلاً اگر در عمل نتوانند به صد در صد هدف خود دست یابند، به ترک واجب و ارتکاب حرام مبتلا و به معصیت آلوده می‎شوند. بر این اساس در احادیث معصومین علیهم السّلام، واجب و حرام همچون دو منطقة ممنوعه، و آنچه احتمالوجوبوحرمتداردبهمنزلةحریمیبرایآندومعرّفیشدهاست؛تابامراعاتآنحریم‌ها،شخصبهترکواجبوسرنگونشدندرپرتگاهحرامدچارنگردد. (مجلسی، بحار الانوار، ج ۲، ص ۲۵۸ و حرّ عاملی، وسائل الشّیعه، ج ۲۷، ص ۱۷۲). ثانیاً این اشخاص حتّی اگر در عمل بتوانند حدّاقلّ‎های مزبور را مراعات کنند، با این گونه عملکرد، قطعاً به مراتب بلند معنوی و اخروی دست نخواهند یافت؛ زیرا نیل به آن مراتب مستلزم فراتر رفتن از حدّاقلّ‎ها و علاوه بر انجام فرائض و واجبات، به نوافل و مستحبّات عمل کردن است. چنان که در حدیث قدسی آمده که خداوند فرموده است: ماتقرّب(یتقرّب)الیّعبدبشیءاحبّالیّممّاافترضتعلیهوانّهلیقرّبالیّبالنّافلةحتّی احبّه فاذا احببته کنت (اذاً) سمعه الّذی یسمع به و بصره الّذی یبصر به و لسانه الّذی ینطق به و یده الّتی یبطش بها. ان دعانی اجبته و ان سألنی اعطیته:بنده‎ای با انجام هیچ عملی به سوی من تقرّبنجست(نمی‎جوید)کهازانجامواجباتنزدمنمحبوب‎ترباشد.وپسازادایواجبات همانا او با انجام مستحبّات به سوی من تقرّب می‎جوید تا آنجا که او محبوب من می‎شود و چون آن بنده محبوب من شد (آن‎گاه) من گوش او می‎شوم که با آن می‎شنود و چشم او می‎شوم که با آن می‎بیند و دست او می‎شوم که با آن می‎گیرد. اگر مرا بخواند پاسخش می‎دهم و اگر از من درخواستکندبهاوعطامی‎کنم.(کلینی،اصولکافی،کتابالایمانوالکفر،بابمناذی المسلمین و احتقرهم. حدیث‎های ۷ و ۸). بنابراین کسی که می‎خواهد خدا او را دوست بدارد و همة وجودش از خویش خالی و از خدا پر شده و خداوند همة اعضای او را در تصرّف گیرد و بندة مستجاب الدّعوة خدا شود و خداوند به سخنش پاسخ گوید، تنها به انجام آنچه واجب است بسنده نمی‎کند؛ زیرا می‎داند نیل به این مراتب بلند تنها با انجام واجبات امکان پذیر است.
  5. انجام تکالیف دینی با دو انگیزه امکان پذیر است. انگیزة نخست انجام وظیفه و رفع تکلیف. انگیزة دوّم نیل به آثار سازنده‎ای که انجام تکالیف مزبور در وجود انسان ایجاد می‎کند و بر جای می‎گذارد. از منظر فقهی، غرض از انجام دستورات شرعی، ایفای تکلیف الهیاست.امّاازمنظرعرفانیمقصودازانجاماحکامشرعنیلبهکمالاتروحی و معنوی است که با انجام آن احکام حاصل می‎شود. گرچه ممکن است با انجام حدّاقلّ احکام به مختصرترین صورت، رفع تکلیف و فراغت از وظیفه حاصل شود، لکن کمالات روحی و معنوی که سالکان طریق عرفان در پی آنند، از این طریق به دست نمی‎آید.
  6. از سوی دیگر محبّ و عاشق، از این که با انجام خواستة محبوب، وی را خشنود و خرسند سازد، لذّت می‌برد و این را که معشوق، انجام کاری را از او بخواهد و به او محوّل نماید، مایة سرافرازی و افتخار دانسته و با اشتیاق از آن استقبال می‎کند و همواره چشم به راه محوّل شدن کارهای بیشتر از جانب محبوب است. محبّت و عشق راستین، با شانه خالی کردن و گریختن از امر محبوب و معشوق هیچ تناسبی ندارد. لذا مؤمنان راستین دائماً مترصّدند که تکلیف و وظیفة جدیدی برای خود کشف کنند و هرگز در پی کاستن از وظایف و تکالیف و به حدّاقلّ رساندن آن‎ها و در مختصرترین صورت، انجام دادن و از خویش رفع تکلیف کردن نخواهند بود.
  7. بر اساس نکات فوق، پیروان واقعی عرفان، از روی‌کرد حدّاقلّی به احکام دین مبرّا می‎باشند.
  8. [iii]. سورة آل عمران، آیة ۳۱/
  9. [iv]. سورة احزاب، آیة ۲۱/