Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






۱۱ـ ملامتی‎گری و تظاهر به ترک طاعات و ارتکاب معاصی
تالیفات استاد - کتاب سر حق

از برخی روی آورندگان به تصوّف، در منظر و ملاء عام، سخنان و رفتارهایی شنیده و مشاهده می‌شود که مخالف احکام شرع و مصداق ترک طاعت و ارتکاب معصیت است. اینان به انگیزة رهایی از شهرت و نام و سُمعه و ریا و دستیابی به اخلاص، تظاهر به اعمال خلاف شرع و تقوی می‏کنند، در حالی که فی‎الواقع اهل چنان اعمالی نیستند و پایبند به شرع و تقوا می‏باشند، و از این طریق درصددند نکوهش و ملامت مردمان را علیه خود برانگیزند، تا در معرض خطر خودنمایی و زهد فروشی و ناخالصی قرار نگیرند.

در این زمینه نیز باید به نکاتی توجّه کرد. اوّلاً قرآن و حدیث علی‎رغم همة تأکیدی که بر اخلاص در عمل و پرهیز از زهد فروشی و ریا و سمعه کرده،هیچ‎گاهمجوّزملامتی‎گریوتظاهربهفسقوفجورواعمال ناپسند و حرام را صادر نکرده است. نوع رفتار و زندگی پیامبر اکرم و ائمّة معصومین علیهم السّلام و اصحاب شایستة‌ آن بزرگواران، خود بهترین شاهد بر این امر است که ظاهر و باطن مؤمن راستین یکی و هر دو پاک و زیبا و پسندیده است. نفاق که شکاف بین ظاهر و باطن است، همان طور که یک مصداقش دنیا‎پرستی در درون و تظاهر به خداپرستی و ایمان و صلاح در بیرون وجود شخص است، مصداق دیگرش خداپرستی و ایمان و صلاح در درون، و تظاهر به کفر و فساد و دنیاطلبی در بیرون وجود خویش است.توحید که به معنی یکی شدن است اقتضا دارد که ظاهر و باطن مؤمن یکسان و هر دو به نحو واحدی خدایی و خداپسند باشد.

ثانیاً مؤمن راستین کسی است که سر به راه بندگی حقّ می‌نهد و چنان غرق توجّه به محبوب است که بود و نبود خلق، چه رسد به ستایش و نکوهش ایشان، اندکی توجّه وی را به خود جلب نمی‏کند.

ثالثاً برای مؤمن واقعی تنها قضاوت و نظر الهی مهمّ و شایستة توجّه بوده و تعریف و تکذیب خلق از نظر او بی‎اهمّیّت است. بنابراین کسی که تعریف و تکذیب و تجلیل و سرزنش خلق برای او متفاوت است و نگران تأثیر سوء تعریف و تجلیل دیگران بر خود می‌باشد و با تظاهر به اعمال قبیح و مغایر شرع، سعی می‌کند ملامت مردم را برانگیزد، ناقص و محروم از حقیقت ایمان و توحید است.

رابعاً مؤمن با پی بردن به فقر و نقص و سیاهرویی ذاتی و صفاتی و افعالی خود، به تلقّی‌یی از خودش رسیده که هیچ تجلیل و ستایشی نمی‌تواند در او اثر کند و او را مغرور ساخته و امر را بر او مشتبه سازد و موجب شود که شائبة وجود کمال و جمالی در خود، به دل و ذهنش خطور کند. کسی که تجلیل و ستایش خلق در او اثر می‌کند هنوز خود را به حقیقت نشناخته و از ناقصان است.

خامساً کسی که تقلاّ و فعل خود را در بر انگیختن ستایش و نکوهش خلق نسبت به خودش مؤثّر می‏داند و درصدد است با تقلاّ و فعل خود، وضعیّت را از ستایش و تجلیل به نکوهش و ملامت تغییر دهد، هنوز به حقیقت توحید راه نیافته و به این واقعیّت پی نبرده که این خداست که اشخاص را در نظر دیگران جلال و محبوبیّت می‏بخشد یا از نظر خلق می‏اندازد و ملامت آنان را علیه وی برمی‌انگیزد. در غیر این صورت می‌دانست که ستایش خلق، فعل الهی و عملی که ستایش می‌شود نیز به مصداق ما اصابک من حسنة فمن الله: آنچه از نیکی که نصیب تومی‌شود از جانب خداست،[i] صنع الهی است و در نتیجه، در این ستایش، جایگاه و سهمی برای خود و خلق قائل نبود و به مصداق انت کما اثنیت علی نفسک: خدایا تو همان گونه‎ای که خویشتن، خود را ستوده‎ای،[ii]تنها خدا را می‏دید که به ثنای خویش مشغول است و در ستایشی که خلق می‏کنند، به حقیقت، سخن خدا را می‏شنید کهبه خویش فتبارکالله احسن الخالقین: پس مبارک‌ (صاحب برکت) است خدا که نیکوترین آفرینندگان است،[iii] می‌گوید.

سادساً مؤمن یقین دارد که ربّ او خداست و خدا هر چه را برای پرورش و رشد او لازم باشد، به دست خلق ایجاد می‌کند.لذا اگر ملامت خلق برای رشد او لازم باشد، خدا آن را بر علیه وی بر می‌انگیزد و نیازی به کمک دادن خودِ عبد برای برانگیختن این ملامت ندارد، همان گونه که اگر تجلیل خلق برای رشد او ضرورت یابد، خدا بی‌نیاز به کمک عبد، آن را بوجود می‌آورد. بنا بر این باور، مؤمن آنچه از نکوهش و ستایش را که خدا برای او پیش آورده است مناسب‏ترین و بهترین چیز برای رشد خود می‌داند و به گوارایی و خرسندی پذیرا می‌شود و فقط درصدد برمی‌آید که با پیشه کردن مناسب‏ترین رفتار در آن شرایط و انجام دادن شایسته‏ترین عکس‎العمل در آن موقعیّت، که ملاک مناسب و شایسته بودن آن نیز اوامر الهی است، از شرایط و موقعیّتی که خدا ایجاد کرده، بهرة کافی را برای رشد و تکامل خود ببرد. او می‏داند که ربوبیّت خدا نقص ندارد تا لازم باشد خودِ عبد با تقلاّ و فعل خویش نقصان آن را جبران کند. در نتیجه شرایط موجود، از جمله ستایش خلق، در اثر نقص و کاستی ربوبیّت، به خطا پدید نیامده است تا او بخواهد با رفتارهای ملامت برانگیز خود، آن شرایط را تصحیح کند.



  1. [i]. سورة نساء، آیة ۷۹/
  2. [ii]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۵۳ و ج ۷۳، ص ۲۰۱/
  3.  [iii]. سورة مؤمنون، آیة ۱۴/