Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






۳۰ـ مستی شراب مَجازی پلی به سوی مستی شراب حقیقی
تالیفات استاد - کتاب سر حق

گروه اندکی از صوفی مشربان، به استناد این که مَجاز پلی به سوی حقیقت است و برای رسیدن به حقیقت هر چیز، باید از راه پرداختن به مَجاز وارد شد؛ نتیجه می‏گیرند که راه دستیابی به سُکر و مستی شراب عشق الهی، استفاده از شراب مَجازی و مشروبات الکلی است و برای اهل طریقت که شریعت را پشت سر گذارده‎اند، حُرمت و قبحی نیز در این کار وجود ندارد. لذا اگر نه آشکارا، که در خلوت، بعضاً لبی به پیمانه می‏زنند و جامی از شراب انگور سر می‏کشند.

در این مورد، علاوه بر آنچه قبلاً در مورد معافیّت ‎بردار نبودن شریعت، از یک سو و موجّه و مجاز نشدن توسّل به وسایل پلید و فاسد برای نیل به مقاصددرست،ازسویدیگروتضادّآشکارداشتنباسیرهوسلوک پیامبر‎ اکرم و ائمّة اطهار علیهم السّلام از دیگر سو، گفته شد و تماماً در این موضوع نیز صادق است؛ جا دارد به تعابیر تکان دهندة قرآن کریم و احادیث معصومین علیهم السّلام در رابطه با آثار مهلک و زیان‎آور شراب، که جسم و روح و دنیا و آخرت انسان را به تباهی و فساد می‏کشاند، توجّه کرد، تا فساد عمل این گمگشتگان وادی ضلالت، بیشتر آشکار شود. به موجب احادیث و روایات معصومین علیهم السّلام کسی که برای تهیّة شراب، آب انگور می‏گیرد، کسی که با آن شراب می‏سازد، کسی که شراب می‏فروشد، کسی که آن را می‏خرد، باربری که آن را حمل می‏کند، کسی که به سوی او حمل می‏شود، کسی که درآمد تولید و فروش شراب را می‏خورد، کسی که می‏نوشاند، کسی که می‏نوشد، کسی که با شراب‌خوار همنشینی می‏کند، کسی که در مجلس شراب‌خواری حضور دارد، همه ملعون و معذّب به سخت‏ترین عذاب‌های دوزخی‎اند. شراب امّ الخبائث و رأس الشّرور بوده و مایة‌ سلب عقل و کشیده شدن به انکار و افترا به خدا و رسول، بی‎حیایی، زنا، عدم پرهیز از محرّمات، ارتکاب معاصی و کارهای شنیع، آدم‎کشی و قطع رَحِم است. زمام شراب‌خوار در دست شیطان بوده به نحوی که حتّی اگر به او امر کند که بر بت سجده کن، سجده می‏کند و به هر جا او را بکشاند، می‏رود. کسی که شراب بخورد تا مدّت چهل روز نمازش قبول و توبه‎اش پذیرفته نمی‏شود. خداوند در قیامت هر رگی را که ذرّه‎ای شراب در آن نفوذ کرده باشد،سیصدوشصتنوععذابمی‏کندوبهشراب‌خوارازسَم‎هایدوزخمی‏خوراندواو را به سخت‏ترین عذاب‌ها کیفرمی‏کند. امر شده که از ازدواج با شراب‌خوار پرهیز کن، که اگر انجام دهی گوئیا به سوی زنا رفته‎ای، سخن شراب‌خوار را تصدیق مکن، شهادتش را نپذیر، او را بر اموالت امین قرار نده، به او اتّکا نکن، با او مصاحبت و دوستی مکن، به روی او نخند، به او دست نده، با او معانقه نکن، اگر بیمار شد به عیادتش نرو، اگر از دنیا رفت جنازه‎اش را تشییع نکن، در اتاقی که ظرف شراب باشد نماز نخوان، در سفره‎ای که بعداً بر سر آن شراب خورده می‏شود غذا نخور، با شراب‌خوار مجالست مکن، اگر بر او گذشتی به او سلام نکن، اگر به تو سلام کرد جواب سلامش را نده، در مجلسی که او حضور دارد شرکت نکن که لعنتیکهبرشراب‌خوارنازلمی‏گرددهمةاهلمجلسراشاملمی‏شود.[i]توجّهبههمین اندک از بسیار مضامین روایاتی که در مذمّت مشروبات الکلی اشاره شد، کافی است تا هر غافلی به خود آید و تحت تأثیر اباطیل و یاوه‎سرائی‎های گمراهان قرار نگیرد و بر هذیان‌هایی از این قبیل که از راه مستی شراب انگور می‏توان به مستی شراب معرفت و محبّت خدا راه یافت، مهر بطلان بکوبد.[ii]



  1. [i]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۶، ‎ص ۴۸۲-۵۰۱/
  2.  [ii]. آنچه از عقاید و افکار و سلوک و رفتار برخی فِرَق صوفیّه که در قالب موضوعات ۱۰ تا ۳۰ ذکر شد، هر کدام به نحوی، زمینه‎ساز رواج اباحیگری و بی‎قیدی در برابر احکام شرع، بی‎اعتنایی و ترک طاعات و عبادات، بدون نکوهش درونی و شرم از دیگران به انواع ملاهی و مناهی و محرّمات و معاصی آلوده شدن و حقّ الله و حقّ النّاس را مورد تضییع و تعرّض قرار دادن، و مقتضیات تقوی و فضیلت و اخلاق را مراعات نکردن، در بین پیروان فرقه‎هایی که چنین عقاید و رفتاری دارند، شده است. این حدیث بهترین داوری در این زمینه است که می‏فرماید: هیچ جنایتی بر مسلمان بالاتراز این نیست که معصیت را در نظر او آسان و بی‎اهمّیت سازی (غزّالی، کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۳۳۱). امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: لا مصیبة کاستهانتک بالذّنب:هیچ مصیبتی مانند اینکه گناه را بی‌اهمّیّت بشماری نیست. (مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۶۵) امیرالمؤمنین علیه السّلام نیز می‌فرماید:تهوین الذّنب اعظم من رکوبه: کم اهمّیّت و کوچک کردن گناه بزرگتر از ارتکاب آن است(آمدی، غررالحکم، حرف التّاء). امام صادق علیه السّلام در پاسخ نامة کسی که در مورد ایمان سؤال کرده بود، نوشتند: از ایمان پرسیدی - خدایت رحمت کند - ایمان اقرار نمودنی به زبان و اعتقادی در دل و عملی با اعضاء است. ایمان اجزایی دارد که به هم پیوسته می‎باشد و مانند خانه‎ای است. همچنین اسلام مانند خانه‎ای است و کفر نیز مانند خانه‎ای می‎باشد. بنده پیش از آن که مؤمن باشد مسلمان است؛ ولی تا مسلمان نباشد مؤمن نخواهد بود. پس اسلام آوردن پیش از ایمان داشتن است و اسلام و ایمانوجهمشترکیدارندکههماناسلاماست.پسآن‎گاهکهبندهیکیازگناهانکبیرهویا یکی از گناهان صغیره را که خدای عزّ و جلّ از آن نهی کرده، مرتکب شود؛ از‎ خانةایمان بیرون می‎رود و اسم ایمان (مؤمن) از او برداشته شده و اسم اسلام (مسلمان) بر او گذاشته می‎شود. سپس اگرتوبهواستغفارکندبهخانةایمان بازمی‎گردد.وازخانةاسلاماورابهخانةکفربیرون نمی‎راند مگر انکار و حلال شمردن؛ به این صورت که چیز حلال را بگوید این حرام است و چیز حرام را بگوید این حلال است و به این گفتة خود معتقد باشد. آن گاه است که از اسلام و ایمان خارج بوده و داخل کفر می‎باشد(مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۵۶). بنابراین، گرویدن به عقیده و رویّه‎هایی که با توجیهات گوناگون، قبح و زشتی و حرمت ارتکاب معاصی و ترک واجبات را از بین می‎برند و سبب می‎شوند فرد، بدون شرمندگی و احساس گناه، احکام الهی را زیر پا گذارد، نه تنها راه نیل به کمالات معنوی و قرب الهی را به سوی انسان نمی‎گشاید، که موجب کفر و بی‎دینی و انحطاط و شقاوت دنیوی و اخروی شخص می‎شود. کسی که به خاطر ضعف عقل و اراده و ایمان، در برابر خواهش‎های نفس و وسوسه‎های شیطان، شکست می‎خورد و مرتکب گناه می‎شود، امّا خود را مجرم و گناهکار می‎داند و در درون خود احساس شرمندگی و ندامت دارد، به توبه و استغفار و بخشیده شدن و نجات از گناه و تبعات آن بسیار نزدیک است؛ امّا کسی که در اثر توجیهات گوناگون، حرمتی برای گناه قائل نیست، از یک سو بی‎پروا و جسورانه در منجلاب گناهان فرو می‎رود و هر روز و هر ساعت بیشتر غرق معاصی می‎شود، و از سوی دیگر درصدد توبه و استغفار و در معرض مغفرت و بخشودگی نخواهد بود. خاستگاه چنین توجیهات ناروایی عمدتاً میل نفس به برداشتن هر سدّ و مانعی است که در سر راه تمنیّاتش وجود دارد تا بتواند بی‎هیچ نگرانی و نکوهش درونی و بدون هر گونه مخالفت و اعتراض بیرونی، به امیال فاسدش دست یافته و از مسئولیّت‎هایش بگریزد. اشخاصی که اینگونه توجیهات را مطرح ساخته و یا پذیرا می‎شوند، دانسته و یا ندانسته، متأثّر از این میل نفس برای نیل به هوس‎ها و راحت‎طلبی‎هایش می‎باشند. قرآن کریم در تحلیل خاستگاه تردیدهایی که از سوی برخی اشخاص، در مورد امکان زنده شدن انسان‎ها در عرصةقیامتمطرحمی‎شودوبهاستنادآنتردیدها،وجودقیامتتوسّطایشانانکار می‎گردد، به همین نکته اشاره کرده و می‎فرماید: بل یرید الانسان لیفجر امامه: بلکه انسان می‎خواهد که پیش روی خود را بشکافد (سورة قیامت، آیة ۵).
  3. متقابلاً طرح این نکته نیز لازم است که تأکیدی که بر ضرورت اهتمام کامل بر انجام بی‎کم و کاست احکام و تکالیف شرعی کردیم نباید به نوعی عمل‎زدگی صِرف و بی‎توجّهی به روح عمل منجر شود و به تقلاّ برای افزودن هر چه بیشتر به کمیّت عمل، فارغازکیفیّتوروحآنبیانجامد؛زیراآنچهدراعمالبیشتراهمّیّتدارد،کیفیّتآناست و اهمّیّت مقدار و حجم عمل، در مرتبة بعد از آن قرار دارد. همچنین تأکیدی که بر اهمّیّت انجام وظایف و تکالیف شرعی کردیم نباید سبب شود که اشخاصی که موفّق به انجام وظایف و تکالیف مزبور می‎شوند، به عُجب و غرور دچار گردند و در پیشگاه الهی، خود را خارج از حدّ تقصیر و قصور پنداشته و در برابر خلایق، خود را برتر از آنان به شمار آورند؛ زیرا از یک سو، انجام آنچه سزاوار عظمت خداوند و درخور حقّ عظیمی است که بر بندگان دارد، از هیچ مخلوقی برنمی‎آید. از سوی دیگر، هر عمل صالحی که توسّط بنده‎ای انجام می‎شود به مدد توفیقی است که خداوند به او عنایت کرده و درنتیجه هر که عمل بیشتری دارد به خداوند بدهکارتر است. از دیگر سو، پیکر و جان و فهم و توانی که عبد با آن، طاعات و عبادات را انجام داده، همه متعلّق به خداست و لذا بنده سهمی در عمل ندارد تا به اعتبار آن، عمل صالح خویش را به حساب خود گذارد. بر این اساس عارفان راستین، در عین انجام بیشترین و بهترین اعمال، خود را از دست‎خالی‎ترین اشخاص دیده و از این که نتوانسته‎اند آنچه را در شأن و سزاوار خداوند است انجام دهند، خود را قاصر و مقصّر می‎دانند و غرق شرمساری‎اند. همچنین از آنجا که کاستی‎ها و خطاهای خود را امری یقینی دانسته و خطا و خلاف دیگران و تعمّد و قصد آگاهانة آنان بر انجام آنچه از ایشان سرزده و خطا و خلاف به نظر می‎رسد را امری گمانی و غیریقینی می‎شمارند، همه را از خود بهتر دانسته و خود را از دیگران پایین‎تر به شمار می‎آوردند.