Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






تفکیک‌ناپذیری در ابعاد وجود و زندگی انسان و در ساحت‌های دین
تالیفات استاد - کتاب مدیریت اسلامی

وجود انسان گرچه دارای سه بُعد روح، روان و جسم است و پیکر جسمانی‌اش گرچه از اعضای متعدّدی ترکیب یافته است و قوای درونی‌اش نیز گرچه متعدّد و متنوّع است؛ امّا تمامی ابعاد و اجزای وجود او در تعامل و تأثیر و تأثّر متقابل با یکدیگر قرار دارند. این اجزاء چنان در هم بافته‌اند که از آنها حقیقتی واحد و منسجم به نام انسان پدید آمده است، به گونه‌ای که هر حادثه‌ای که برای یکی از اجزا و ابعاد وجود او رخ می‌دهد تمامی ابعاد و اجزای دیگر وجودش را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

جلوه‌ای از این پیوند و ارتباط ارگانیک را در جنبه‌های مختلف روحی و رفتاری انسان می‌توان مشاهده کرد. عقاید و جهان‌بینی فرد و نوع درک و تلقّی او از امور، روحیّات و خلقیّاتی که در روان او شکل می‌گیرند، احساس‌هایی که در قبال پدیده‌ها و رخدادها در درون او پدید می‌آید، و رفتارها و عملکردهای او در عرصه‌های گوناگون زندگی، همه با هم مرتبط بوده، بر یکدیگر تأثیر گذارده و از یکدیگر اثر می‌پذیرند.[۱]

پیوند ارگانیک و ناگسستنی جنبه‌های گوناگون فردی و اجتماعی زندگی انسان

با عقاید و اخلاق او از مصادیق این حقیقت است. اعتقادات و اخلاقیّات انسان با رفتارهای فردی، زندگی خانوادگی، فعّالیّتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... او عمیقاً در تعاملند. این پیوند و تعامل چنان شدید است که شناخت آن اندک تردیدی بر جای نمی‌گذارد که اندیشة تجزیه و تفکیک حوزه‌های مزبور از یکدیگر و برقرار ساختن حکم جداگانه‌ای در هر یک از آن قلمروها، رؤیاپردازی غیر واقع‌بینانه و خیالبافی پندارگرایانه‌ای بیش نیست.

بر اساس آنچه ذکر شد، انسانی که به جهان‌بینی الهی دست یافته و با نگرشی معنوی و توحیدی به انسان و جهان می‌نگرد و قلبش سرشار از احساسهای لطیف معنوی و عارفانه است، محال است در عرصة زندگی اجتماعی، به شیوة انسانی که به چیزی جز مادّة محسوس و دنیای ملموس قایل نیست رفتار کند؛ و اگر به چنان شیوة رفتاری وادار شد و خو گرفت، به تدریج روحیّات معنوی و تفکّرات الهی‌اش متزلزل شده، زایل می‌گردد.

بر این مبنا ادیان الهی تنها به یک یا چند جنبة محدود از وجود انسان اکتفا نکرده و دارای نظامی فراگیر می‌باشند که تمامی عرصه‌های اندیشه، احساس، اخلاق، و عملکردهای فردی و اجتماعی او را در بر می‌گیرد. در نتیجه پیروان واقعی ادیان الهی کسانی هستند که در همة جنبه‌های درونی و برونی وجودشان از دین تأثیر پذیرفته و الگو می‌گیرند. این تأثیرپذیری، هم در روح حاکم بر زندگیشان و هم در شکل و قالب رفتارها و عملکردهای فردی و اجتماعی‌شان به چشم می‌خورد؛ به گونه‌ای که در همة صحنه‌های زندگی، با روحیّه‌ای خداخواهانه، معنویت‌گرایانه و آخرت‌جویانه، و با اعمالی مطابق با آنچه خداوند در قالب احکام دین تجویز کرده و رهبران معصوم الهی بدان رفتار نموده‌اند، حضور می‌یابند.

تأمّل در آیات قرآن کریم و سخنان و سیرة پیامبر اکرم و ائمّة معصومین علیهم السّلام اندک تردیدی بر جای نمی‌گذارد که اسلام، به عنوان آخرین و کامل‌ترین دین الهی، همان‌گونه که در حوزه‌های عقاید، اخلاق و عبادات، حاوی تعالیم گسترده‌ای است، در عرصة زندگی خانوادگی و در حوزه‌های گوناگون زندگی اجتماعی انسان،

اعمّ از شؤون اقتصادی، سیاسی، نظامی، حقوقی و ...، دارای الگوها و دستورالعمل‌های جامعی می‌باشد. از این واقعیّت می‌توان دریافت که مسلمان حقیقی کسی است که تمام ابعاد وجود و زندگیش را اسلام شکل داده باشد و همان‌گونه که در عقاید و افکار، در روحیّات و اخلاق، و در عبادات و اذکار، از اسلام نقش پذیرفته است، در هنر، اقتصاد، سیاست، مدیریّت، امور نظامی، شؤون حقوقی و تمامی جنبه‌های دیگرِ زندگی فردی و اجتماعی‌اش نیز از اسلام الگو گرفته باشد.

در دوران ما اشخاصی وجود دارند که نام مسلمان بر خود نهاده‌اند، امّا در بین تعالیم اسلام، خود را صرفاً پذیرای جنبه‌های درونی و عبادی آن معرّفی نموده و قواعد و الگوهای اسلام برای زندگی فردی و اجتماعی انسان را انکار می‌کنند و در قالب عباراتی نو، دعوی باطلِ دیرینِ برخی از مُشتبِهان صوفیّه را تکرار می‌کنند که "اهل طریقت و عرفان بی نیاز از گردن نهادن و تبعیّت از احکام شریعتند"، و بر این سخن باطل خویش نام قرائت جدیدی از اسلام می‌نهند. اینان در واقع مصداق این آیات قرآن کریمند که: إنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِاللهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُریدُونَ أنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذٰلِکَ سَبیلاً أولٰۤئِکَ هُمُ ٱلْکٰفِرُونَ حَقّاً وَ أعْتَدْنٰا لِلْکٰفِرینَ عَذاباً مُهیناً: هرآینه کسانی که به خدا و پیامبرانش ناباورند و در پی آنند که بین (عقیدة به) خدا و (پیروی از احکام) پیامبرانش جدایی قایل شوند و می‌گویند: ما یکی را باور داریم و دیگری را مُنکریم، و (از این طریق) می‌خواهند راهی بین آن (یعنی داشتن عقاید و روحیّات الهی و معنوی، بدون تبعیّت و اجرای احکام دینی) برگیرند؛ آنان همان کافران حقیقی‌اند و ما برای کافران عذابی خوارکننده آماده ساخته‌ایم.[۲]

برای زدودن این انحراف کافی است توجّه کنیم که اسلام همچون انسان، حقیقتی چند بُعدی لیکن یکپارچه است و همان‌گونه که تصوّر موجودی به نام انسان مستلزم تصوّر کلّیّة ابعاد وجودی وی است، پذیرش آیینی به نام اسلام نیز مستلزم پذیرش تمامیِ ابعاد اعتقادی، اخلاقی و فقهی آن می‌باشد. به بیان دیگر همان‌گونه که شکل، عطر و طعم سیب، سه مرتبة وجودی حقیقتی واحد به نام سیب می‌باشند و وجود سیب به معنای وجود پدیده‌ای است که همزمان و توأمان دارای شکل، عطر و طعم مزبور است؛ معارف اعتقادی، خلقیّات درونی و احکامِ بیرونیِ دین، سه مرتبة وجودی حقیقتی واحد به نام دینند و پذیرش دین مستلزم پذیرش تمامی مراتب مزبور است. به تعبیر دیگر قلب و روحی که سرشار از معرفت و محبّت خدا و اولیای الهی است، روانی پدید می‌آورد سرشار از خصایل نیکوی الهی و خلقیّات شایستة انسانی؛ و چنان روانی، پیکری می‌سازد محلّ ظهور و جریان احکام و دستورات الهی. بنابراین، حقیقت، طریقت و شریعت لازم و ملزوم یکدیگرند و وجود هر یک از آنها مستلزم وجود دو امر دیگر می‌باشد.

به تعبیر قرآن کریم[۳] وجود انسان الهی همچون چراغ پرنوری است که حبابی بر روی آن قرار گرفته و آن حباب را نور چراغ روشن و نورانی ساخته است و آن چراغِ حُبابدار، درون محفظه و چراغدانی قرار دارد که در اثر نور چراغ، روشن و منوّر گردیده است. قلبِ نورانیّت یافته به نورِ ایمان، معرفت و محبّت الهی، به منزلة چراغ، روان تابناک و نورانی به نورِ روحیّات معنوی و خُلقیّات انسانی، به مثابة حباب، و پیکر منوّر به نورِ اعمال صالحه و احکام الهی، به منزلة چراغدان بوده و لازم و ملزوم یکدیگرند. محال است چراغ در درخشش و نورافشانی باشد ولی حباب و چراغدان ظلمانی و تاریک باشند.

به تعبیر دیگرِ قرآن کریم۲ وجودِ انسان الهی به منزلة شجرة طیّبه و درخت پاک و ارزشمندی است که ریشة آن در زمینِ دلِ موحّد و سرشار از ایمانِ فرد استوار بوده، و شاخه‌های آن به صورت روحیّات و اخلاق ستوده، در آسمانِ روان پاک و مطهّرش گسترده است و هر دم میوه‌های تازه‌ای از کردارهای شایسته بر اعضاء و اندام پیکرش پدیدار می‌گردند. بین ریشه، تنه، شاخه‌ها و میوه‌های درخت همواره سنخیّت برقرار است و بر پیکر درخت سیب، هرگز میوة حنظل نمی‌روید.

پس مسلمان بودن همان‌گونه که مستلزم داشتن نگرش الهی و معنوی و روحیّات و خُلقیّات پسندیده و اسلامی است، مستلزم داشتن عملکردی مطابق با ضوابط و احکام اسلامی در همة عرصه‌های فردی و اجتماعی زندگی است و مسلمان حقیقی کسی است که در تمامی عرصه‌های فردی و اجتماعی زندگیش، نگرشِ عارفانه، اخلاقِ فاضله و اعمالِ مطابق با مقرّرات اسلامی را یکجا داراست. جامعة اسلامی راستین نیز جامعه‌ای است که در تمامی عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، حقوقی، مدیریّتی و... خود، روحیّة معنوی و عارفانه، و اخلاقِ فاضله و خداپسندانه را همراه با التزام به مقرّرات و احکام الهی یکجا داراست.



[۱]- این مطلب در بخش ششم کتاب به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.

[۲]- سورة نساء، آیات ۱۵۰ و ۱۵۱/

[۳]- سورة نور، آیة ۳۵.                          ۲- سورة ابراهیم، آیة ۲۴.