Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






فرافرهنگ و جهانشمول نبودنِ آثار محقّقان مدیریّتی غرب
تالیفات استاد - کتاب مدیریت اسلامی

- مفهومی که هر شنونده از صدای ناشی از ادای واژه‌ای ادراک می‌کند به زبانی که با آن آشنایی دارد بستگی دارد، زیرا هر کس به طور طبیعی در فرهنگ لغات زبان خود، معنای صدای شنیده شده را جستجو می‌کند. بنابراین اگر چند نفر که زبانهای مختلف دارند، صدایی را بشنوند، هر کدام آن را با یکی از واژه‌های زبان خود منطبق می‌کند و مفهومی متفاوت با آنچه دیگران از آن ادراک می‌کنند به ذهنش متبادر می‌شود.

مثال فوق به درک این حقیقت کمک می‌کند که تحلیل و تفسیر پدیده‌های جهان هستی و مفهوم رخدادها در ذهن هر انسان اندیشمند و محقّق، از جهان‌بینی و انسان‌شناسی او متأثّر است. از این سخن این نتیجه حاصل می‌شود که باید بین واقعیّت خارجی و تفسیر و تصویر آن در ذهن فرد تفکیک قایل شد و باید توجّه داشت که هر تحلیلگر و محقّقی، در قالب جهان‌بینی و انسان‌شناسی خود به تبیین پدیده‌ها و رخدادها می‌پردازد.[۱]

دستاوردهای علوم، خصوصاً در حوزة علوم انسانی، در عین وجود این پندار که حاصل بررسی بی‌طرفانه و واقع‌بینانة پدیده‌ها و رخدادهاست، تحت تأثیرِ نوع جهان‌بینی و انسان‌شناسیِ دانشمندانی که به بررسی و تبیین چگونگی و چراییِ مسائل مورد مطالعه پرداخته‌اند قرار دارد.

در حوزة علوم انسانی، یکسان نبودن انسانها برغم تشابه ظاهری و اشتراک آنها در مشخّصات پیکرِ جسمانی، سبب می‌شود که نتایج تحقیقات انجام شده در یک جامعه با ویژگیهای فرهنگی خاص، عیناً به سایر جوامع قابل تعمیم نباشد.
بنابراین برخلاف سایر موجودات، اعمّ از جماد، گیاه و حیوان، که نتایج تحقیق در مورد آنها جهان‌شمول و تاریخ‌شمول است، در تحقیقات علوم انسانی تصوّر دستیابی به نتایجی که در همة جوامع و در همة اعصار به یکسان صادق باشد پنداری خام و باطل است. بنابراین اگر در هریک از رشته‌های علوم انسانی، تحقیقات انجام شده در جامعه‌ای به نتایجی منتهی شد، نباید پنداشت که نتایج مزبور عیناً به سایر جوامع با فرهنگ و آیینهای متفاوت قابل تعمیم است.

این دو نکته ــ یعنی جهان‌بینی و انسان‌شناسی محقّقی که به مطالعه و تحقیق در عرصة علوم می‌پردازد، و خصوصیّات فرهنگی و بومی جامعه‌ای که مطالعات انسانی بر روی افراد آن صورت می‌گیرد ــ روشن می‌سازد که پذیرش بی‌قید و شرط نتایج تحقیقات انجام شده در سایر جوامع و تعمیم آنها به کلّیّة جوامع بشری را نمی‌توان چیزی جز برخورد ساده‌انگارانه و غیر علمی انگاشت.

تصوّر این که در جهان معاصر، جوامع پیشرفته در عرصه‌های دانش و فنّاوری و اقتصاد، بسادگی و بی‌تعمّق، دستاوردهای علمی و یافته‌های پژوهشی جوامع دیگر را عیناً می‌پذیرند و به کار می‌بندند، ساده‌انگاری دیگری است که متأسّفانه در بین برخی از تحصیلکرده‌ها و مدیران جامعة ما رواج دارد. کسانی که با دیدی ژرفانگر به جوامع مزبور می‌نگرند از چنین ساده‌انگاری‌هایی مصونند.

آنچه در عرصة دانش مدیریّت، توسّط محقّقان و اندیشمندان کشف و ارائه شده است از مصادیق بحث فوق است. هم به اعتبار جهان‌بینی و انسان‌شناسی محقّقان و اندیشمندان مزبور، و هم به خاطر ویژگیهای فرهنگی جوامعی که تحقیقات و مطالعات مدیریّتی در مورد آنها صورت گرفته است، نتایج حاصله از تحقیقات آنان را نباید یگانه تفسیر و تحلیل ممکن از قضایا و قابل تسرّی به سایر جوامع بشری دانست.

جوامع پیشرفتة صنعتی و علمی امروز جهان عمدتاً دارای تفکّری اومانیستی‌اند و با نگرشی صرفاً مادّی و بی‌توجّه به وجود و تأثیر خداوند و نیروهای ماوراءالطبیعه در جهان و بی ‌اعتقاد به ابعاد غیرمادّی وجود انسان و جهان

پس از مرگ، به پدیده‌ها می‌نگرند. این پیش‌فرضهای فلسفی محقّقان مسائل سازمان و مدیریّت آن جوامع، در نوع برداشت و تحلیل مسائل مزبور تأثیری تعیین کننده دارد. از سوی دیگر چون محقّقان مزبور در تئوری‌سازی‌های خود صرفاً با ارزشهای مادّی، دنیایی و اومانیستی به داوری‌های عقلی می‌پردازند و ارزشهای معنوی و اُخروی را یکسره به فراموشی می‌سپارند، لذا مقایسه و ترجیح را صرفاً با معیار و بر مبنای ارزشهای مادّی انجام می‌دهند و در انتخاب و تعیین هدف در مدیریّت، از قبیل افزایش بهره‌وری، بهینه‌سازی منابع و غیره، صرفاً به جنبه‌های مادّی و این جهانی توجّه می‌کنند. بنابراین، تئوریها و نظریّات مدیریّتیِ مبتنی بر دیدگاه‌های فلسفی و ارزشی خاصّ جوامع مزبور، برای محقّقی که دارای دیدگاه‌های الهی، معنوی و اُخروی است نمی‌تواند محلّ اعتبار و اعتماد باشد.

تکنیکها و روشهای مدیریّتی، چگونگی دستیابی به اهداف و پیاده کردن تئوریها در عرصة عمل را مشخّص می‌سازند. هر تکنیک و روشی برای رسیدن به اهداف و تحقّق ارزشهای خاصّی طرّاحی و ایجاد می‌شود و بیشترین کارایی را نیز در جهت همان اهداف و ارزشها دارد. بنابراین روشها و تکنیکهایی که با دیدگاه‌های صرفاً مادّی و دنیاگرایانه و به منظور دستیابی به اهداف و تحقّق ارزشهای متناسب با این دیدگاه‌ها طرّاحی و ایجاد شده‌اند، در جوامعی که با دیدی الهی، معنوی و اُخروی به امور می‌نگرند و اهداف و ارزشهایی متناسب با آن دارند، چندان کارساز نیستند و کارایی مطلوب و مناسب را ندارند.[۲]

هر یک از سَبکهای معماری و سازماندهی فضاهای اداری، و ابزارها و تجهیزات مادّی که در سازمان به کار گرفته می‌شود نیز دارای بارِ فرهنگی خاصّی
است. با ایجاد فضاها و ورود ابزار و تجهیزات، خواسته یا ناخواسته فرهنگ موجود در آنها هم به سازمان راه می‌یابد و حاکم می‌شود. بنابراین، سازگاری یا عدم سازگاری فرهنگ نهفته در درون هر یک از دستاوردهای تکنولوژی و معماری اداری با فرهنگِ موردِ پذیرشِ هر جامعه نیز نکته‌ای است که در عرصة مدیریّت باید بدان توجّه شود. در نتیجه تقلید مطلق از سَبکِ معماری سازمانهای غربی و انتقال و بکارگیری همة تجهیزات و تکنولوژی اداری غربی، بدون توجّه به بارِ فرهنگی آنها که حاوی وجوه مختلف فرهنگ مادّی، دنیاگرا و غیر اخلاقی غرب است و با این تقلید و بکارگیری مطلق، به طور ناخواسته بر سازمان حاکم می‌شود، کاری درست و قابل تأیید نخواهد بود.

همة نکات فوق بیانگر رابطة فرهنگ جامعه با تئوریها و نظریّات، تکنیکها و روشها، و حتّی تکنولوژی و معماری مورد استفاده در سازمان و مدیریّت است و بر تصوّر فَرافرهنگ و جهان شمول بودن مسائلِ سازمان و مدیریّت، مُهر اِبطال می‌زند.

۲/ نکتة دیگر این که نباید ارزش عملی و کاربردی دستاوردهای تحقیقات مدیریّتی در جوامع صنعتی را در افزایش بهره‌وری و کارایی و اثربخشی سازمانهای آن جوامع، دلیل صحّت نظریّات و تئوریهای مدیریّتیِ مزبور و ارزشِ نظری و واقع‌نمایی آنها پنداشت؛ همچنان که ارزشِ کاربردی هیئتِ بطلمیوسی در پیش‌بینی دقیق وقایعِ فلکی از قبیل خسوف و کسوف را نمی‌توان دلیل صحّت نظریة مزبور دانست.[۳]

البتّه ارزش عملی و کاربردی تئوریها و الگوهای مدیریّتی فوق در سازمانهایِ جوامعِ مزبور نیز تنها در حوزة ارزشهای مادّی و دنیامدارانة آن جوامع قابل تأیید


است و اگر کسی به ارزشهای معنوی، اخلاقی و انسانی، که برای دستیابی به نتایج مادّی و دنیامدارانة فوق، فدا و پایمال شده است، معتقد باشد، برای تئوریها و الگوهای مزبور حتّی ارزش عملی و کاربردی چندانی نیز قایل نخواهد شد.

۳/ پیشرفتهای جوامع، حتّی در وجه مادّی، برخاسته از بنیانهای فکری، شناختی و ارزشی مورد پذیرش آنهاست و همین بنیانهاست که مسیر اصلی حرکتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع را ترسیم می‌کند؛ از این رو نمی‌توان پذیرفت که براساس توصیف و تجویزهای مدیریّتی برخاسته از بنیانهای فکری بیگانه‌ای که با فرهنگ و جهان‌بینی اسلامی مغایر است بتوان در جامعة اسلامی ما به توسعه و پیشرفت همه‌جانبه و واقعی دست یافت.



[۱]-همة علوم، حتّی علوم تجربی، بر اصول موضوعه‌ای فلسفی و غیرتجربی بنا شده‌اند. جهان‌بینی و انسان‌شناسی اسلامی، اصول موضوعه‌ای را برای علوم، خصوصاً علوم انسانی، به دست می‌دهد که با اصول موضوعه‌ای که مبتنی بر تفکّرات مادّی و اومانیستی است و در غرب پایة علوم قرار گرفته است در موارد متعدّدی مغایر است.

[۲]-تأثیر جهان‌بینی و انسان‌شناسیِ اسلام بر اصول موضوعة علوم انسانی، که پایة علم مدیریّت می‌باشند، از یک سو، و تأثیر ارزشهای الهی و معنوی اسلامی بر علوم رفتاری، از جمله علم مدیریّت، از سوی دیگر، و محدوده‌های مجاز و غیرمجاز تعیین شده در مقرّرات فقهی و اخلاقی اسلام، که در عرصة مدیریّت نیز لازم الرّعایه‌اند، از دیگر سو، سه جنبه از ارتباط مدیریّت با اسلام را آشکار می‌سازد.

[۳]-هیئت بطلمیوسی که قرنها مورد پذیرشِ دانشمندان هیئت و نجوم بود، جهان را همچون پیازی فرض می‌کرد که کُرات آسمانی بر پوسته‌های آن ــ یعنی افلاک ــ و زمین در مرکز آن قرار داشت و همة کرات، همراه پوسته‌های پیاز به گرد ِزمین می‌چرخیدند. دانشمندان امروزی در بطلان این نظریه برغم ارزش کاربردی آن، تردید ندارند.