Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






۲/ پذیرش و اطاعت از مافوق
تالیفات استاد - کتاب مدیریت اسلامی

در زمینة پذیرش و اطاعت از بالادستان نیز نکاتی وجود دارد که به آنها اشاره می‌شود:

 

الف. پذیرش و تمکین قلبی سخنان مافوق

با توجّه به محبّت و علاقه به مافوق، که از اعتقاد به امتیاز وی در ابعاد چهارگانة مذکور ناشی می‌شود، سخنان او دلنشینی و دلپذیری خاصّی پیدا می‌کند و حتّی بی آن که دلایل صحّت آنها برای مرئوسان روشن باشد، به اتّکای اعتماد به شخصیّت و شایستگی وی، مورد پذیرش آنها واقع می‌شود.[۱] و برای قبول و پذیرفتن آن در مقام چون و چرا و سؤال از دلایل بر نمی‌آیند.

 

ب. اطاعت و پیروی از دستورها و رهنمودها

اطاعت و امتثال از دستورها و تبعیّت و پیروی عملی از رهنمودهای مافوق دومین وظیفة فرد نسبت به بالادست خود می‌باشد.[۲] این اطاعت نیز عمدتاً از
علاقه‌مندی و محبّت مرئوس نسبت به مافوق منبعث می‌شود و در مراتب بعد بعضاً برخاسته از احساس تحت نظارت و اشراف بودن و بر سر دو راهی دریافت تشویقات یا تنبیهات قرار داشتن مرئوس است. در نتیجه فرد در مقابل اوامر مافوق اِهمال و سُستی یا مقاومت و سرپیچی را جایز نمی‌شمارد و به اجرای مُجدّانة دستورها می‌پردازد. این اطاعت، صمیمانه و در عین حال توأم با تواضع و ادب است و این دو ویژگی، معلول همان محبّت نسبت به مافوق می‌باشد.

 

 

ج. همسانی و یگانگی

تحت تأثیر محبّتی که مرئوسان نسبت به مافوق داشته و او را الگوی حالات و رفتار خویش برمی‌گزینند و نیز پیروی و اطاعتی که از دستورها و ارشادات او می‌کنند، تدریجاً فضیلتهای چهارگانة مافوق که زمینه‌ساز این محبّت بوده در آنها ظاهر و شکوفا می‌شود و تقویت و تثبیت می‌گردد. از این طریق مرئوسان سنخیّت روحی- معنوی با مافوق پیدا می‌کنند و نمونه‌ای از او و مظهر صفات
وی می‌گردند.
[۳] این تجانس و سنخیّت به نوبة خود موجب جلب محبّت بیشتر مافوق نسبت به مرئوسان می‌شود.[۴] این رابطة محبّت‌آمیز تا جایی قابل ارتقا


است که فرد حتّی آمادگی فدا شدن و نثار نمودن جان در راه خدمت و اطاعت را پیدا می‌کند
[۵] و متقابلاً مافوق، چنین فردی را به منزلة خویش تلقّی می‌کند[۶] و اختیارات خود را به وی تفویض و نظرها و خواسته‌هایش را بدون تأمّل اجابت می‌کند و این در شرایطی است که مرئوس هم خواستی جز خواست مافوق ندارد.[۷] در اینجا یادآوری این نکته لازم است که تا زمانی که این جذب و انجذاب پدید نیامده و اهداف تربیتی مورد نظر تحقّق نیافته است، حفظ حدود فرماندهی مافوق و فرمانبری مرئوس ضروری است و اگر پیش از موعد مزبور، مافوق تن به زمزمه‌های مرئوس دهد، کم‌کم مرئوس حدود خود را فراموش می‌کند و هر روز پا فراتر می‌نهد تا مرحله‌ای که طمع می‌نماید مافوق را مُطیع و فرمانبر خویش سازد. چنین امری نه به مصلحت رئیس و سازمان است و نه به مصلحت و همسوی کمال واقعی مرئوس. البتّه این بدان معنا نیست که مافوق با مرئوسان قطع رابطه کند و از آنها کناره بگیرد و یکسره به تمامی خواسته‌هایشان پاسخ منفی دهد، بلکه باید از سر جلب قلوب و نه تبعیّت از آنان، برخی خواسته‌های آنها را مورد توجّه قرار دهد و برآورده سازد بی آن که احساس دنباله‌روی مدیر از خواسته‌های مرئوسان، در بین
ایشان القا شود.

 

توضیح ضروری

زیردستان یک فرد ممکن است متشکّل از رده‌های متعدّدی باشند، به همین ترتیب در بالادست نیز وجود مراتب متعدّدی از مافوقها متصوّر است، در نتیجه فرد با سلسله مراتب مرئوسان و سلسله مراتب رؤسا مواجه خواهد بود که در این صورت نقشهای "تربیت زیردست" و "پذیرش و اطاعت از مافوق" و وظایفی که در ارتباط با هر یک اشاره شد، ناظر بر تمامی آنهاست، لکن به تناسب نزدیکی مرئوس یا رئیس به فرد مورد نظر، نقشها و وظایف مزبور بیشتر محسوس می‌باشد.

وجود و نقش رئیس مستقیم برای فرد، بسیار ملموس و مورد توجّه‌تر است تا رؤسای رده‌های بالاتر. به علّت همین رابطة مستقیم و مشاهدة بلاواسطة رفتارهای شایسته و خلقیّات پسندیده و صفات روحی برجسته و حُسن و جمال ظاهری وی، و عدم امکان مشاهدة مستقیم این فضیلتها در رؤسای رده‌های بالاتر از او، زمینة به وجود آمدن محبّت رئیس مستقیم بین مرئوسان فراهم‌تر است تا محبّت مقامات بالاتر؛ گرچه منطقاً مقامات بالاتر به مراتب بیش از رئیس مستقیم از آن فضیلتها برخوردار می‌باشند.

مرئوس، عمدتاً دستورهای رئیسِ مستقیم خود را اجرا می‌کند و دستورهای مقامات بالاتر را هم که از کانال رئیسِ مستقیمش دریافت می‌دارد به منزلة دستور وی به آنها می‌نگرد، لذا برای متوجّه ساختن او به وجود و نقش و اهمّیّت مقامات بالاتر، لازم است رئیسِ مستقیم در مواردی دستورهای رده‌های بالاتر را که اجرای آن شامل خودش نیز می‌گردد، مطرح کند و در کنار مرئوسان و مشابه آنها به اطاعت و اجرای دستورهای مزبور بپردازد و از این طریق این احساس را که ردة بالاتری با شایستگیهای به مراتب افزونتر وجود دارد، در مرئوسان ایجاد نماید.[۸]


به همین نحو، نقش تربیتی مافوق نسبت به سلسله مراتب مرئوسان، هر چه مرئوس به وی نزدیک‌تر باشد، بیشتر مطرح بوده
[۹] و مرئوسان رده‌های بعد عمدتاً از تمهیدات تربیتی رؤسای مستقیم خود تأثیر می‌پذیرند.[۱۰]



[۱]- ثُمَّ لاٰ یَجِدُوا فی أنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً: پس آنگاه در دل خویشتن برای پذیرش داوریت با سختی مواجه نبوده و کاملاً تسلیم حکم تو باشند. (سورة نساء، آیة ۶۵).

[۲]- أطیعُواْ للهَ وَ أطیعُواْ لرَّسُولَ وَ أُولِی لأمْرِ مِنْکُمْ: از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و فرماندارانتان (امامان معصوم) نیز اطاعت نمایید. (سورة نساء، آیة ۵۹).

ما ءَاتیکُمُ لرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا: آنچه رسول خدا برای شما آورد پس آن را بگیرید و آنچه شما را از آن بازداشت، پس از آن باز ایستید. (سورة حشر، آیة ۷).

[۳]- تَخَلَّقُواْ بِأخْلاٰقِ للهِ: به اخلاق خداوند متخلّق گردید. (سیّد نعمت الله جزائری، انوار النُّعمانیّة).

نَحْنُ وَ للهِ لأسْمَاءُ لْحُسْنی وَ لأمْثَالُ لْعُلْیا: به خدا سوگند ما اهل بیت علیهم السّلام اسماء حسنیٰ و مثلهای برتر خداییم. (عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ذیل آیة۱۸۰ سورة ‌اعراف).

[۴]- إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ للهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ للهُ: اگر خدا را دوست می‌دارید، پس از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد. (سورة آل عمران، آیة ۳۱).

[۵]- جاهَدوا بِأمْوالِهِمْ وَ أنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ للهِ: با داراییها و جانهایشان در راه خدا جهاد کردند. (سورة انفال، آیة ۷۲).

[۶]- حَتّی کُنْتُ سَمْعَهُ لَّذی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ لَّذی یُبْصِرُ بِهِ وَ یَدَهُ لَّتی یُبْطِشُ بِهَا: تا جایی که من (خداوند) گوش او (عبد صالح) می‌شوم که با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم که با آن می‌بیند و دست او می‌شوم که با آن می‌زند. (کلینی، اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب من أذی المسلمین و احتقرهم، حدیث ۸).

عَبْدی أطِعْنی حَتّی أجْعَلَکَ مَثَلی: بندة من، اطاعتم کن تا تو را نمونة خویش سازم. (ابن فهد حلّی، عدّة الدّاعی).

[۷]- مَا تَشَاءُونَ إلاّ أنْ یَشاءَ للهُ: آنها چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی‌خواهند. (سورة انسان، آیة ۳۰ و سورة تکویر، آیة ۲۹).

[۸]- ثُمَّ خَلَقَ لْمَلاٰئِکَةَ فَلَمّا شَاهَدُوا أرْواحَنَا نُوراً واحِداً سْتَعْظَمُوا أمْرَنَا فَسَبَّحْنَا لِتَعْلَمَ لْمَلاٰئِکَةُ أنّا خَلْقٌ مَخْلُوقُونَ وَ أنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صِفَاتِنَا فَسَبَّحَت لْمَلاٰئِکَةُ بِتَسْبیحِنَا: [در آغاز آفرینش] سپس خداوند ملائکه را بیافرید. از آنجا که ارواح ما (پیامبر اکرم و خاندانش علیهم السّلام ) را نور یگانه‌ای دیدند امر ما در نظرشان بسیار عظیم جلوه نمود. پس ما به تسبیح خداوند پرداختیم تا ملائکه آگاه شوند که ما نیز از آفریدگانیم و خداوند منزّه از صفات مخلوقیّت ماست. پس آنگاه ملائکه نیز به تسبیح خداوند مشغول شدند. (مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۳۳۵).

[۹]- أدَّبَنی رَبّی فَأحْسَنَ تَأْدیبی: پروردگارم مرا ادب آموخت و نیکو تأدیبم نمود. (عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثّقلین، ذیل آیة ۴ سورة قلم، از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم ).

[۱۰]- یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ ﭐلْکِتَابَ وَ ﭐلْحِکْمَةَ: تا پیامبر، آنها را تزکیة اخلاقی نموده قرآن و حکمت را به آنها بیاموزد. (سورة جمعه، آیة ۲).