Get the Flash Player to see this player.

time2online Joomla Extensions: Simple Video Flash Player Module

  کانال تلگرام اهل ولاء کانال تلگرام اهل ولاء اینستاگرام اهل ولاء


دوشنبه ۳ دی
۱۴۰۳

21. جمادي‌الثاني 1446


23. دسامبر 2024






ب. بینش فرد مسلمان دربارة جهان آفرینش
تالیفات استاد - کتاب مدیریت اسلامی

۱/ خداوند کمال مطلق و دارای تمامی صفات کمالی است. دوست داشتن و علاقه به کمالات، خود یکی از کمالات است و خداوند واجد این کمال نیز هست. از این رو خداوند عاشق جمال خویش است. إنَّ آللهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ آلْجَمالَ: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.[۱]

 

اقتضای ذاتی جمال، جلوه‌گری و ظهور و بروز است و اقتضای ذاتی کمال، اظهار و آشکار ساختن کمال و اقتضای ذاتی غنا، جود و ریزش و عطا.

پری‌رو تاب مستوری ندارد                            چو در بندی ز روزن سر برآرد

پوشیدن جمال و عاطل گذاردن کمال و عطا نکردن در عین غنا، زشت و نقص و بخل است و خداوند از این عیوب مبرّاست. همچون زیبارویی که از نگریستن به جمال خویش در آینه لذّت می‌برد و لذا آینه‌ای تهیّه می‌کند و در برابر آن می‌ایستد تا جمال خویش را مشاهده نماید؛ خداوند نیز، که جمال مطلق است، خواست تا جمال خویش را آشکار سازد، لذا در آینة مُمکنات تجلّی نمود، و این‌گونه بود که آفرینش انجام شد.

در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد

                                                      عشق پیدا شد و آتش به همه عالَم زد

***

جلـوه‌ای کـرد رخـش روز ازل زیـر نـقاب

                                                عکـسی از پـرتـو آن بر رخ افــهام افـتاد

این همه عکس می و نقش مخالف که نمود

                                                یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد

در حدیث قدسی آمده است که خداوند می‌فرماید: کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَأحْبَبْتُ أنْ أُعْرَفَ فَخَلَقْتُ ﭐلْخَلْقَ لِکَی أُعْرَفَ: من گنج پنهانی بودم که دوست داشتم آشکار و شناخته شوم، پس آفرینش را ایجاد کردم تا آشکار و شناخته گردم.[۲] بنابراین، جهان آفرینش همچون تالار آینه‌کاری شده‌ای است که تمام در و دیوار و کف و سقف آن با آینه‌های ریز و درشت پوشیده شده است و در میان این تالار صاحب جمالی ایستاده است و هر یک از آینه‌ها به تناسب اندازه و ظرفیّتشان و نیز با توجّه به نحوة قرار گرفتنشان در مقابل آن صاحب جمال، جلوه‌های زیبایی او را باز می‌تابند و در خود نمودار می‌سازند. پس اگر به دیدة بصیرت در هر چیز نگریسته شود، جلوه‌هایی از اسماء و صفات خدا در آن مشاهده می‌شود.

آینه به خودی خود فاقد هر صورت و شکل، و فقر محض هر زیبایی و جمال است؛ لذا اگر در آینه‌ای کمال و جمالی مشاهده شود، بازتاب جمال و کمال کسی است که در آن تجلّی نموده است و اگر در تالار آینة عالَم برخی از جمالها و کمالها در آینه‌ای مشاهده نشود، این نقص و کاستی ناشی از محدودیّت و کوچکی آن آینه است، نه در اثر فقدان آن جمالها و کمالها در کسی که در میانة تالار به تجلّی پرداخته است.

با عنایت به آنچه گفته شد آفرینش یعنی تجلّی اسماء و صفات خداوند در آینة ممکنات.

ﭐلْحَمْدُ ِللهِ ﭐلْمُتَجَلّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ: سپاس خدایی را که برای آفریدگانش به وسیلة خود آفریده‌هایش تجلّی نمود.[۳]

رویِ خدا زِ هر سو پیداست آشکارا

                                                           کو دیده خدابین تا بنگرد خدا را

أیْنَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ ﭐللهِ: به هر طرف روی بگردانید روی خداست.[۴]

از علی علیه السّلام روایت شده که فرموده است: ما رَأیْتُ شَیئاً إلاّ وَ رَأیْتُ ﭐللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ وَ فیهِ: چیزی را ندیدم مگر این که خدا را پیش از او و بعد از او و با او و در او مشاهده کردم.[۵]

 

بـه دریـا بـنگرم دریـا تـه ویـنـم

                                                        به صـحرا بنـگرم صـحرا تـه ویـنم

به هر جا بنگرم کوه و دَر و دشت

                                                        نـشـان از قـامــت رعـنا تـه ویـنم

 

با چنین دریافتی از مفهوم آفرینش می‌توان دریافت که هدف آفرینش یا غایت و نهایت تجلّی، این است که آینه‌ای به وجود آید که تمامی زیباییهای صاحب جمال را یکجا و با ابعاد واقعی، بدون کوچک‌نمایی، در خود جلوه‌گر سازد. بنابراین هدف غایی آفرینش پدید آمدن موجودی است که آینة تمام‌نمای اسماء و صفات خداوند باشد.[۶]

۲/ براساس نگرش فوق هر فعلی که به وسیلة هر موجودی در جهان واقع می‌شود، فعل خداوند است و این خداوند است که در عالَم از پس پردة مُمکنات به کارآفرینی مشغول است. لذا هر کاری را که در عالَم انجام می‌گیرد و هر حادثه‌ای را که در جهان رخ می‌دهد می‌توان به یک اعتبار به موجودی که وسیلة وقوع آن شده است نسبت داد و به اعتبار دیگر به خداوند که به وسیلة آن موجود آن فعل را انجام داده است منتسب نمود.

در مطالعة اسماء و صفات خداوند که در آیات و روایات و ادعیه و مناجاتها ذکر شده است، این حقیقت بروشنی قابل مشاهده است. مثلاً در عین این که پدر مایحتاج زندگی خانواده‌اش را تهیّه می‌کند، ولی خداوند خود را روزی‌رسان آنها معرفی نموده (رزّاق) و با وجود این که شخص قاتلْ فردی را می‌کشد، خداوند خود را میراننده معرفی می‌کند (مُمیت). بنابراین در بینش فرد مسلمان، در عالَمْ حادثه‌آفرینی جز خداوند وجود ندارد.[۷]

گر رنج پیشت آید و گر راحت ای حکیم

                                                       نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند

و چون خداوند نسبت به آفریده‌های خود لطف و رحمت دارد و حتّی قهر و خشمش نیز در باطن، لطف و رحمت است، پس هر آنچه از طریق و به واسطة هر موجودی، خواه انسانها خواه دیگر موجودات عالَم طبیعت و خواه موجودات ماوراءِ طبیعت همچون فرشتگان، برای هر کس و هر چیز رخ می‌دهد، علاوه بر این
که کار خداست عین خیر و مصلحت نیز هست.

 

به دُرد و صاف تو را کار نیست دَم دَر کش

                                                 که هر چه ساقی ما ریخت عین الطافست

 

توجّه به این امر که از خداوندی که نه در تشخیص مصالح بندگان دچار جهل و اشتباه و فراموشی می‌شود و نه در خیراندیشی و مصلحت‌خواهی او برای آنها اندک تردیدی وجود دارد و نه هیچ ضعف درونی یا نیروی خارجی مافوق او را از عملی کردن آنچه به مصلحت می‌داند و قصد عملی کردن آن را دارد باز می‌دارد، جز خیر و مصلحت سر نخواهد زد، سبب خواهد شد که در فرد نسبت به خدای علیم، رحیم، قدیر و افعال الهی حُسن ظنّ ایجاد شود. اگر فرد با آن حُسن ظنّ، به تأمّل و تدبّر در آنچه خداوند نسبت به او انجام داده بپردازد، قادر خواهد بود به گوشه‌هایی از الطاف خداوند نسبت به خود پی ببرد.

۳/ جنبة دیگر بینش فرد مسلمان دربارة جهان آفرینش این است که عالَم ظاهری دارد که با حواسّ ظاهری انسان قابل درک است و از آن به عالَم طبیعت یا عالَم مُلک و یا دنیا تعبیر می‌شود، و باطنی دارد که از حواسّ ظاهری بشر پوشیده است و انسان تنها با حواسّ باطنی قادر به درک آن است و از آن به عالَم ملکوت یا آخرت تعبیر می‌گردد.

قرآن کریم می‌فرماید: یَعْلَمونَ ظاهراً مِنَ ﭐلْحَیوةِ ﭐلدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ ﭐلآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ: بیشتر مردم تنها به ظاهر زندگی دنیا آگاهند و از آخرت (باطن زندگی) غافلند.[۸]

در عالم هر چیز دارای ظاهر و باطنی است و هر کار، نیز مُلکی دارد و ملکوتی. جنبة ظاهری عالَم، گذرا و ناپایدار، و جنبة باطنی آن ماندگار و پایدار است. بنابراین، آنچه اصل و مهمّ است باطن و آخرت است و آنچه کم‌اهمّیّت و فرعی است ظاهر و دنیاست. به تعبیر قرآن کریم: وَ ﭐلآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أبْقیٰ: آخرت بهتر و ماندگارتر است.[۹] وَلَلاخِرَةُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ ﭐْلاُولیٰ: و همانا آخرت برای تو بهتر از آغاز (دنیا) است.۲

 



[۱]- عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثّقلین، ذیل آیة ۳۱ سورة أعراف.

[۲]- نجم الدّین رازی، مَنارات السّائرین.

[۳]- نهج البلاغه، خطبة .۱۰۸

[۴]- سورة بقره، آیة ۱۱۵/

[۵]- فیض، علم الیقین، ج ۱، ص ۴۹/

[۶]- در آفرینش، آنچه سبب شد خداوند دست به تجلّی بزند (اِبتهاج ذاتی به کمالات خود و محبّت به جمال خویش و اظهار آن) هدف فاعل، و آنچه آفرینش در نهایتِ خود به آن می‌رسد (پدید آمدن موجودی که آینة تمام‌نمای اسماء و صفات خدا باشد) هدف فعل است.

[۷]-اعتقاد به اینکه هر چه می‌شود کار خداست با عقیده به اختیار و آزادی مخلوقات صاحب اختیاری همچون انسان تناقض ندارد. آنچه در این مورد به تناسب آمادگی ذهنی و علمی مخاطبان این نوشته می‌توان ذکر نمود، این است که انسان و هر موجود صاحب اختیار دیگر، بنا به ارادة تکوینی الهی، در عزم و نیّت مختارند و آزادانه تصمیم می‌گیرند. لکن عملی شدن آن نیّت و تصمیم موکول به اذن تکوینی الهی به وقوع آن در جهان خارج است. پس بر آنچه از انسان و دیگر موجودات صاحب اختیار سر می‌زند نه جبر حاکم است، که بی خواست آنها کاری از ایشان سر بزند، و نه تفویض و مطلق العنانی، که به صرف خواست آنها و بی‌نیاز به اذن تکوینی الهی کاری از آنان سر بزند. بلکه نقش فرد در آنچه از او سر می‌زند چیزی است بین جبر و تفویض، و این همان مطلبی است که در حدیث معروف امام صادق علیه السّلام ذکر شده است که می‌فرمایند: لا جَبْرَ وَ لا تَفْویضَ بَلْ أمْرٌ بَیْنَ لأمْرَیْنِ (کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۲۴) بنابراین در عین اعتقاد به آزادی و مسؤولیّت انسان در برابر کاری که از او سر می‌زند به علّت خواست و تصمیمی که بر انجام آن داشته است، آنچه در جهان خارج از او سر می‌زند خواست خداوند است و بی ‌اذن الهی امکان عملی شدن ندارد. به بیان دیگر آنچه در خارج اتّفاق می‌افتد کار ِخداست.

[۸]- سورة روم، آیة

[۹]- سورة اعلی، آیة .۱۷                        ۲- سورة ضحی، آیة